خیلیها فکر میکنند که پدیده شوم کوهخواری، ماحصل گسترش شهرنشینی و افزایش جمعیت چنین مناطقی است و طبعاً، تاریخ آن از دهههای اخیر عقبتر نمیرود؛ اما دوستانی که چنین فکر میکنند، معمولاً از یاد میبرند که انسانهای طمّاع و مالمردمخور، هیچوقت در حصار ادوار تاریخی گرفتار نمیشوند و همیشه، افرادی هستند که با سلب حقوق دیگران، به دنبال ایجاد رفاه بیشتر برای خودشان باشند؛
نویسنده: جواد نوائیان رودسری
صبح مشهد– افرادی مثل ابوالقاسم بابر، نواده تیمورلنگ که بین سالهای ۸۲۸ تا ۸۳۶ خورشیدی بر خراسان و ایضاً، شهر مشهد حکومت میکرد. روایت کوهخواری بابر، شاید قدیمیترین روایت از این دست، در تاریخ مشهد باشد. این اتفاق زمانی افتاد که این شهر، در پی اقدامات دوره شاهرخ تیموری، پدربزرگ جناب بابر و فرزند تیمورلنگ و همچنین، اهتمام گوهرشاد خاتون، همسر شاهرخ، شاهد یک رونق عمرانی و اقتصادی گسترده بود.
تفرجگاه کهن مشهدیها
کوهسنگی از دیرباز، یکی از تفرجگاههای مهم شهر مشهد بودهاست. هنوز هم برای مشهدیها و همینطور زائرانی که از دور و نزدیک برای زیارت به این شهر مقدس سفر میکنند، کوهسنگی مکانی دیدنی و تفریحی است که میتوان دقایقی را در آن به تفرج پرداخت و خستگی در کرد. روایاتی تاریخی وجود دارد که احتمالاً، موکب امام رضا(ع) هنگام عبور از منطقه سناباد و حرکت به سمت مرو، از کنار کوهسنگی گذشته و همین مسئله باعث توجه بیشتر مردم مشهد، به این منطقه شدهاست. کوهسنگی برای حکام و زمامداران ایران هم، مکانی شناخته شده بود. چندی پیش در همین صفحه، داستان آغاز سلطنت شاهعباس یکم بر فراز این کوه را برایتان نقل کردم. اما قصه علاقه حکام به این کوه، انگار خیلی قدیمیتر از دوره شاهعباس است. در واقع، قرار گرفتن کوه در یک نقطه دنج و البته مسلط به دشت مشهد و از طرفی، صعبالعبور بودن مسیر برای رسیدن به قله آن، باعث میشد که امرا و بزرگزادگان هر دودمان، به دنبال ایجاد جایی مستحکم و امن برای لحظات استراحت و خوشگذرانی خود در این مکان باشند و همین مسئله، موجب بروز اولین کوهخواری ثبتشده در تاریخ مشهد شد!
نسبشناسی آقای کوهخوار!
هنگامی که تیمورلنگ، در حدود سال ۷۶۰ خورشیدی، یعنی چیزی حدود ۶۴۰ سال قبل، بر ایران مسلط شد و فجایع هجوم مغولان را تکرار کرد، هیچکس گمان نداشت که پس از این، ایران و ایرانی روزگار خوش ببیند. اما ستاره اقبال رو به افول سرزمین ما، با روی کار آمدن فرزند فرهنگدوست تیمورلنگ که در اخلاق و رفتار، تفاوتی آشکار با پدرش داشت، دوباره درخشیدن گرفت. شاهرخ که بر بخش اعظم سرزمینهای تیمور در قسمت شرقی و شمالی ایران تسلط داشت، هرات را به پایتختی برگزید و مشهد را موردتوجه خاص قرار داد. با این حال، جانشینان وی، چندان مانند او رفتار نکردند؛ به استثنای الغبیگ و بایسنغر که اهل دانش و فرهنگ محسوب میشدند، نوادگان شاهرخ، مانند عبداللطیف و ابوالقاسم بابر، کلاً به جدشان رفته بودند و اصولاً با فرهنگ و رفتار انسانی، بیگانه بودند. جدالهای خونینی میان این نوادگان آغاز شد و سرانجام، ابوالقاسم بابر، توانست با چیرگی بر رقبا، خراسان را از آن خود کند و حکومت مشهد را به دست آورد.
بیشتر بخوانید:
طلاهای قاچاق چگونه وارد مشهد میشوند؟/ پشت پرده ها چه کسانی هستند؟!
بارندگی های شدید در مشهد سیل طلا راه انداخت!/ مسکوکات طلا و نقره از کجا آمدند؟!
آغاز کوهخواری
احتمالاً آغاز استیلای بابر بر مشهد، باید حدود سال ۸۳۰ خورشیدی باشد. او سعی کرد دست به اقدامات عمرانی بزند؛ اما از آنجا که محیط شهری در مشهد، محدود و قابلیت ساخت بناهای فاخر در آن کم بود، بابر به فکر افتاد که برای خودش در منطقهای بیرون مشهد، قلعه یا به قول امروزیها، ویلایی آنچنانی بسازد. در آن زمان، فاصله کوهسنگی تا شهر مشهد، حدود یک فرسنگ یا به تقریب، شش کیلومتر بود. محدوده باز اطراف این کوه باعث میشد که بابر بتواند موقعیت دفاعی خوبی برای خودش ایجاد کند و از طرفی، هوای عالی بالای کوه، برای سلامت و البته، خوشگذرانی، وضعیت مساعدی به وجود میآورد. اما یک اشکال وجود داشت و آن اینکه کوهسنگی تفرجگاه عمومی مردم مشهد بود و آنها در ایام تعطیلی و عید، مانند نوروز، به این منطقه میرفتند. البته این موضوع اگر برای ما اشکال محسوب میشود، برای بابر که نواده تیمورلنگ هم بود، اصلاً مسئلهای به حساب نمیآمد! او دستور داد مردم را از کنار کوه برانند و بر فراز بلندترین قله کوهسنگی، اقامتگاهی شاهانه بناکنند تا آقازاده تیمورلنگ، هروقت دلش خواست سری به آنجا بزند. این موضوع با توسعه قلمرو بابر و قدرت یافتن بیشتر او، اهمیت بالاتری پیدا کرد؛ چون او میخواست خود را تافته جدابافته از دیگر حکمرانان منطقه نشان بدهد. اینکه بنای ویلای بابر بر فراز کوهسنگی چه ابعادی داشت و چگونه ساخته شد، خیلی معلوم نیست؛ اما با مرگ او، این ویلا هم رنگ فراموشی به خود گرفت و اتفاقاً محلی برای تفرج مردم مشهد و مسافران شد! اگر تاریخ مرگ ابوالقاسم بابر را، طبق گزارشهای تاریخی، سال ۸۳۶ خورشیدی بدانیم، مدت استفاده وی از ویلای بالای قله کوهسنگی نباید بیشتر از چهارسال بوده باشد؛ یعنی دوران پس از اتمام بنا در سال ۸۳۲٫ به این ترتیب، نخستین کوهخواری تاریخ این شهر، با ویرانی ساختمانش به پایان رسید.
یک گزارش تاریخی
خوشبختانه، از وضعیت ویلای آقازاده تیمورلنگ در دوره ویرانی، گزارشی دقیق و جالب داریم. «زینالدین آصفی»، مورخ اوایل دوره صفوی که در سال ۸۹۰، یعنی حدود ۵۴ سال بعد از مرگ ابوالقاسم بابر، گذرش به قله کوهسنگی افتادهاست، در جلد دوم کتاب «بدایعالوقایع» چنین مینویسد: «قریب به نیمهشب بود که به کوهسنگین(کوهسنگی) رسیدیم که در یکفرسخی مشهد است و آن سیرگاه مردم آنجاست. در بالای آن کوه میرزا بابر، سنگبُران را فرموده که خانهای ساختهاند و با جوانان آنجا به سیر میآمده. بر بالای آن کوه برآمده درون آن خانه درآمدیم. دیدیم دوکس در کنج آن خانه ویرانه نشستهاند.» این گزارش بسیار مختصر، تنها روایتی است که کوهخواری ۵۷۰ سال قبل را در شهر مشهد، گواهی میکند.
منبع: خراسان
الان دیگه اون زمان نیست بعضی ها مسولیتی بهشون میدند اطرافیان فرصت طلب خودش روهم میارن روی کار… مثلا یکی از شهرداران اسبق ازمیدان بار گرفته تازمینهای خوب کشاورزی روقطه قطه کردند وپولهای میلیاردی… طورقبه مشهدهروقط میرفتی کیف میکردی ولی دارن ساختمان سازی و ویلا سازی به بعدهم همین طوراست.. مردم بدبخت راازخانه هایشان اواره کردندتااطراف حرم رابه هتل دارابفروشند.. تاکی بابد شاهد این چیزا باشیم…
آقازاده یکی بوده الان اقازاااادهاااا داریم
بله کوه خوری میکنند بعد میان مثلا میخوان بگن قانون اجرا میکنیم عاصیه پناهی خونش خراب میکنند میرن کارگری که هیچ پارتی پولی نداره خراب میکنند … برید زمین خورهای دانه درشت را هم بگیرید…
قبلا میگفتند که اگر زمین مرده یا موات را احیا کنی ان زمین از خود شماست و یک عده سواستفاده کردند و کلی زمین رو خوردند اما اون حاجی و پولدارند و اگر من و شما بریم وسط کویر لوت ی ۶۰ متر کویر رو سبز کنیم فورا میان خفت من و شما رو به جرم گرفتن کویر بازداشت میکنند و اونجا رو مکان تفریحی گردشگری میکنند و حفاظت شده محیط زیست ..؟؟!!!! گرفتی عزیز ادم اول میره اجازه میگیره بعد آباد میکنه تا نگید کوه خوار است ..
آثار باستانی بیچاره گیر آقازاده افتاده است
یک جوری براجلب توجه تیترزدی که آدم فکر می کنه الان یک عده نشستن سس مایونزروکوه سنگی زدن دارن بجای ساندویچ می خورن
خوب بعدش ؟
یک عنوان ذهن فریب را انتخاب کرده اید و بعد از داستان حسین مرد شبستری قصه می بافید ؟
چرا کوهخواران الان را معرفی نمی کنید ؟ چرا از زمینخواری بزرگ پارک خورشید نمی نویسید که اگر جلوی برخی مسئولین وقت و سودجویان گرفته نمی شد ، الان نه پارکی بود و نه آن بلندی های زیبا بذای نفس کشیدن شهر مشهد ؟
یک خبرنگار باید شجاعت ذاتی و آزادگی فطری داشته باشد و بعد وارد این حوزه بشود . انشاالله این مقاله ادامه دار باشد و تا به امروز ، روایت شود .