اخبار مهم

حیله شوم زن سگ باز برای آقای مهندس /روی فرشی که من نماز می خواندم ادرار می کرد!

کد خبر : 35732

ھنوز ھم باورم نمی شود زندگی من به خاطر یک «سگ» از ھم پاشید و ھمه آن نجواھای عاشقانه که روزی روحم را جلا می داد، به رکیک ترین توھین ھا و زشت ترین رفتارھایی تبدیل شد که روزگاری بین من و «رومینا» رد و بدل می شد به طوری که …
به گزارش صبح مشهد به نقل از خراسان، جوان ۲۸ ساله در حالی که دادخواست شکایت از ھمسرش مبنی بر توھین و فحاشی و تخریب لوازم زندگی را در دست داشت، با چھره ای شکسته و غمگین پا به اتاق مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری شفای مشھد گذاشت و با بیان این که فکر نمی کردم به این زودی رویاھای عاشقانه ام را کابوس طلاق در آغوش بگیرد به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: در یک خانواده پرجمعیت متولد شدم، پدرم کارگر ساده ای بود که صبح تا شب با قوت بازویش تلاش می کرد تا زندگی آرام توام با آسایشی را برای من و دیگر خواھران و برادرانم فراھم کند.
آن روزھا در حاشیه شھر سکونت داشتیم و من با آرزوی این که روزی با ادامه تحصیل شغل مناسبی پیدا کنم تا شاھد پینه ھای زخمی دستان پدرم نباشم، شاگرد ممتاز مدرسه شدم. خوب به خاطر دارم وقتی پدرم شب ھنگام به منزل بازمی گشت و چھره غبار گرفته اش را با دستان تاول زده می شست تا ما را به مسجد کوچک محله مان ببرد، فقط در گوشه ای پنھان می شدم تا لبخندھایش را نگاه کنم که فریاد می زد: زود باشید سینه زنی شروع شد!
پدرم ھمواره ما را به مجالس مذھبی و ھیئت ھا می برد و گاھی نیز به ھمراه مادرمان در مجالس مذھبی شرکت می کردیم. روزھای محرم و صفر را ھیچ گاه از یاد نمی برم که در کنار پدرم و در مراسم عزاداری امام حسین(ع) لباس مشکی می پوشیدم و زنجیر می زدم با این حال پدر و مادرم فقط تاکید می کردند که درس ھایم را خوب بخوانم.
خلاصه در یکی از رشته ھای مھم مھندسی دانشگاه دولتی پذیرفته شدم و برای ادامه تحصیل پا به شھری دیگر گذاشتم تا این که در سال آخر دانشگاه با «رومینا» آشنا شدم.

او در یکی از رشته ھای علوم تجربی تحصیل می کرد و این آشنایی که از یک بحث ساده دانشجویی به خاطر نمره یک درس مشترک آغاز شد، در مدت کوتاھی به ازدواج انجامید اگرچه در مراسم خواستگاری تفاوت ھای فاحش مذھبی و فرھنگی را بین دو خانواده دیدم اما گویی کور و کر شده بودم. من ھیچ کسی جز رومینا را نمی دیدم. او فراتر از نیمه گمشده ای بود که ھر جوانی برای رسیدن به آن تلاش می کند.
رومینا را آن قدر دوست داشتم که وقتی لبخند می زد گویی روح از بدنم جدا می شد. بالاخره با ھمه مخالفت ھای خانواده ام و با نادیده گرفتن این تفاوت ھا پای سفره عقد نشستیم ولی رویاھای عاشقانه ام خیلی زود به خاکستر یأس تبدیل شد. چرا که ھمسرم توقع ھدایایی را از من داشت که من با درآمدم توانایی تھیه آن ھا را در آغاز زندگی نداشتم. او نه تنھا اصرار داشت مراسم عروسی مان به صورت مختلط و در یک باغ تالار بزرگ برگزار شود بلکه مرا مجبور کرد منزلی را در بالای شھر اجاره کنم و زندگی مشترک ما در حالی با مشکلات حادی روبه رو شد که ھمسرم به اصول مذھبی بی تفاوت بود و در برابر دیگران محرم و نامحرم را به ھیچ وجه رعایت نمی کرد و حجابش را نیز کنار می گذاشت. او حتی نماز خواندن و روزه گرفتن مرا نیز در جمع بستگانش به تمسخر می گرفت و موجب رنجش خاطرم می شد ولی اختلافات ما از آن جایی دیگر قابل تحمل نشد که روزی پدر رومینا یک سگ خانگی را در جشن تولدش به او ھدیه داد. از آن روز به بعد روزگار ما سیاه شد، آن حیوان روی فرشی که من نماز می خواندم ادرار می کرد. بالاخره از نظر من حیوان نجسی بود و با دیدن این صحنه ھا حالم بد می شد اما رومینا آن حیوان را به آغوش می کشید به طوری که انگار فرزندش را در آغوش گرفته است. آن حیوان ھمه زندگی ھمسرم شده بود به گونه ای که از عھده مخارج نگھداری او برنمی آمدم. این ماجرا به جایی رسید که مشاجره ھا و درگیری ما به شدت افزایش یافت به ھمین دلیل رومینا با حالت قھر منزل را ترک کرد و آن حیوان را به من ترجیحداد! بعد ھم مھریه اش را به اجرا گذاشت تا طلاق بگیرد.پس از آن در حالی که من مھریه اش را با دستور اقساطی دادگاه پرداخت می کردم با وساطت بزرگ ترھا دوباره به زندگی مشترک بازگشت اما ھدف او این بود که با توھین و تخریب لوازم زندگی طوری مرا عصبانی کند که او را کتک بزنم و او بتواند از این طریق طلاق بگیرد و … شایان ذکر است به دستور سرھنگ ناصر نوروزی (رئیس کلانتری شفا) پرونده این جوان در دایره مددکاری کلانتری مورد بررسی ھای کارشناسی و قضایی قرار گرفت.
ماجرای واقعی با ھمکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫۲۶ نظرها

  1. غلط کردی رومینا رو کتک زدی، میرفتی از توی اینترنت آموزش دستشویی به سگ رو یاد بگیری!

      1. باید اول میسنجیدی تو که دوستش داشتی پس باید باهمه کاراش کنار میومدی

    1. سگ مگه جاش تو خونه هستش .ما یه سگ داریم که تو حیاط برای نگهبانی گذاشتیم.

  2. سگ جاش بیش همون امثال سگ هست.
    واقعا از سگ کمتره کسی که به سگ بگه پسرم یا دخترم
    مسلمان نباشید ولی ارزش یک انسان رو اندازه یک حیوان پایین نیارید

      1. ۸وقتی بزرگترها میگن بابامامان این دختر برای توخوب نیست حتما بعدازیک عمریه چیزای میدونند بایدازنظرفرهنگی واقتصادی دوطرف به هم بخورن وقتی توان خرید هدیه براش نداری کارخیلی خیلی بی جا میکنین برین دنبال چنین دخترهای برای اون دخترها حتما پسرهای پیدامیشه که بتونه ازنظرفرهنگی واقتصادی ازپس بربیاد

  3. حیف این پسر با این خانواده و عقاید ارزشمند مذهبی که تو دام همچین دختری که لیاقتش همون کادو پدرش هست بیافته
    رومینا جان تو همون سگ رو بغل کن و ببوسش و ادرار و کثافتش رو تمیز کن …… اون پسر برا تو حیفه

    1. این پسر از اول اعتقاد درست نداشت وگرنه دنبال چنان دختری نمیرفت،،،،خودش ضعف داشت

  4. همه اساس ازدواج از پایه غلط بود ،،گیر کرد به یک سگ!!!!!!!!!!و ادرار سگ،،آخه بنده خدا ،تو اگه واقعا آموزه های دینی و اعتقادات درست داشتی که با رومیان خانوم ازدواج نمی کردی چه برسد به اینکه بقیه داستان ها درست شود…

  5. رومینا لیاقتش همون سگ .چطور سگ تو خون راه میدن ماسگمون توحیاطم راه نمیدیم چه برس خون

  6. شما از اول اشتباه خودت بوده وقتی می‌دیدی اختلاف فرهنگی و عقاید دارید یا باید ازدواج نمی کردی ویا ازدواج کردی با اون عقاید کنار می اومدی اختلاف شما به خاطر سگ نیست این بهونه هست الانم آقا طلاق دختر مردم بده بزار آزاد باشه حق نداری به اسارت بگیریش

  7. برخی شما ها که اومدین درباره سگ ها بد میگید، سگ با معرفت تره لااقل با قلب دختر مردم بازی نمیکنه!

  8. طلاق بگیر باید دل کندن رو یاد بگیری بزار کسی که دنبال بهونه هست بره بزار با سگش خوش باشه اگر دوستت داشت بخاطر یک سگ ولت نمی‌کرد

    1. متاسفانه جوانهای امروزی تابع دل هستن و تمام ارزش‌هارو زیر پا له میکنن، به هر حال سگ نژادی از حیوان است هر چند که حیوان با وفاییست ولی جایگاهش در اتاق و داخل ساختمان نیست، شعور کجا رفته

  9. توروخدا خودتوازدست این شیطان صفت سگ باز نجات بده.سگ فقط برای نگهبانی خوبه…سگ نجسه اگه هزار باردرآب دریا شستشوبدیش.این فرهنگ سگ بازی وسگ توبغل نگه داشتن وتو اتاق نگه داشتن .آقا واکسن داره .داروداره غذای مخصوص داره پزشک مخصوص داره.اینا همش خودتوجیح کردنه.نجس نجسه.سگ نجسه.اینکاراارمغان فرهنگ غربیه.

  10. متاسفانه وقتی نظرات رو میخونی یا ب زوج بد و بیراه گفتن یا زوجه! در حالی ک عقاید هر کدوم از زوجین در طبقه خودشون بسیار مهم و با ارزشه! اینها هر کدوم ک با هم کفو خودشون ازدواج کرده بودند میتونستند زندگی ایده عالی داشته باشن! تنها اشتباه این زوج و نه اشتباه پسر، این بوده ک مهمترین معیار ازدواج رو ک همون همکفو بودنه رو نادیده گرفتن! و علت ب بن بست رسیدنشونم همینه!هر چند ک طلاق منفورترین حلال خداونده اما با توجه ب تفاوت فرهنگی وعقیدتی ک این زوجین دارن ب نظر من بهتره زوجین لج بازی رو کنار بزارن و با توافق از هم جدا بشن! واقعا تحمل یک سگ برای فرد متدین غیرممکنه و از طرف دیگه برای رومینا خانم هم درک این موضوع سخته! بنابراین بهترین گزینه توافق در طلاق در ازای بذل بخشی از مهریه است! بخصوص ک اگه طرح پیشنهادی مجلس تصویب بشه بعد از ۶ ماه عدم سازش زن میتونه بدون رضایت مرد طلاق بگیره و این ب ضرر زوج هست چرا ک در صورت قانون شدن این طرح زوجه هم طلاقشو میگیره هم مهریه اشو پس تا این طرح تصویب نشده در طلاق توافقی تعجیل کنند!

  11. سگ بندازید تو ابلیمو و نمک چند روز بعد با جوهر نمک‌ و وایتکس بشورید هم تمیز میشود هم پاک میشود.

  12. لطفا اینقدر صاحب نظرنباشید اختلاف بین زن وشوهر رو نمیشه با این حرفها قضاوت کرد اگر ازخانم بپرسید ی حرف دیگه میزنا و دلایل دیگه داشتا

  13. خب وقتی دیدید که تفاوت فرهنگی و مذهبی دارید،چرا باهاش ازدواج کردید،؟؟ریشه ی اکثر طلاقها بخاطر همین موضوع است

  14. از اول رو نمیدادی پدرزنتو با همون سگ مینداختی بیرون نه که خودشیرینی کنی و لابد تشکر هم کردی.بعد زیر خرجو دخلش موندی.خاستی ادای پولدارا و لارجا رو دربیاری.تقصیر خودته داداش

  15. آقاجان باید حرفهای رومینا خانوم رو هم بشنویم تا بتونیم قضاوت کنیم.دردعوای زن و شوهر باید حرف هردوشنیده شود.ازهمه ی زوجین تقاضا میکنم.هرمشکلی که دارین سعی کنید کسی باخبر نشه.اگه اقوام از دعوای شما باخبر بشن.مطمعن باش هرچقدر هم خوشبخت بشی،باز هم ته قلبت ناراحتی بخاطر گفتن مشکلت به بقیه.پس همه ی دعوا ها با مذاکره حل خواهد شد.الا خیانت.وسلام.محتاجیم به دعا

  16. سلام میشه لطف کنید آیه ای از قرآن مجید که مبنی برنجس بودن سگ هست، به من بگید و نکته دیگه یکی بگه چرا پسر پیامبر (پسر حضرت نوح) توجهنم هست ولی سگ اصحاب کهف دربهشت اینم توضیح بدیم ممنون میشم

  17. سگ اصحاب کهف رو فرش ادرار نمی کرده تازه چند صد سال هم خواب بوده بیچاره اصلا همچین سگی موردی نداره شما از کجا فهمیدی که سگه رفته بهشت????

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شانزده − 6 =

دکمه بازگشت به بالا
بستن