بارندگیهای شدید سال ۹۳۸ خورشیدی، چگونه پرده از گنجینههای دوره ساسانی برداشت؟
صبح مشهد– جواد نوائیان رودسری
خراسان نوشت: لابد درباره تب طلا در قاره آمریکای قرن نوزدهم، چیزهایی شنیدهاید. شاید هم اسم جویندگان طلا را بهمیانآوردن، شما را به یاد فیلم جذاب و دیدنی چارلی چاپلین بیندازد. اما اگر فکر میکنید که برچسب تب طلا و جویندگی آن را فقط میتوان برای این برهه تاریخی و آن هم محدود به چنین موقعیت جغرافیایی به کار برد، سخت در اشتباه هستید. ۴۶۰ سال قبل، در همین مشهد خودمان، اتفاقی افتاد که ظرف چند روز بیابانهای غرب مشهد را مبدل به بهشت جویندگان طلا کرد. اگر کنجکاو شدهاید که در اینباره چیزی بدانید، با ما در این گزارش تاریخی همراه شوید.
یک جاذبه گردشگری به سابقه طلایی!
«چشمهسبز» یکی از جاذبههای گردشگری در خراسان رضوی است؛ مکانی طبیعی و بسیارزیبا در غرب دشت مشهد که طبیعت بکر و البته سدی طبیعی که بر رودخانهاش قرار دارد، به آن نمایی رؤیایی دادهاست. حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه، چشمهسبز را «چشمهسو» مینامد و نقل میکند که یزدگرد اول ساسانی، مشهور به «بزهکار»، در کنار همین آب، بر اثر لگد اسبش کشته شد. به همین دلیل، به باور مورخان، این مکان میتوانسته است وعدهگاه و مخفیگاه بسیاری از امرا و سلاطین در ازمنه پیشین بوده باشد. به هر حال، ظاهراً مردم مشهد و اطراف آن، سدی را که به صورت طبیعی روی این رودخانه قرار داشته و به برکت آن، اراضی پاییندست و بخش غربی دشت مشهد مشروب میشدهاست، به خوبی میشناختهاند؛ چراکه میتوان رد و نشانی از آن را در میان اوراق تاریخی یافت؛ یکی از این گزارشها در کتاب ارزشمند «خلاصهالتواریخ»، نوشته قاضی احمد بن شرفالدینقمی آمده است که در عهد سلطنت شاهتهماسب یکم صفوی نوشته شد؛ گزارشی بسیار عجیب از قرار داشتن گنجینههایی ارزشمند پشت دیوار سد که با شکستن آن، در تمام ناحیه غربی دشت مشهد پخش شد.
ماجرا از چه قرار بود؟
ماجرای پخششدن طلا در دشت مشهد، زمانی اتفاق افتاد که خروجی سد «چشمهسبز» به دلیل بارندگیهای فراوان و افزایش ورودی آب آن، دیگر طاقت نیاورد و در یکی از روزهای سال ۹۶۷ هـ.ق(۹۳۸ خورشیدی) به قول مشهدیها بُرید و آنچه را پشت خود نهان کرده بود، در قالب سیلابی مهیب، به دشت مشهد ریخت. نویسنده خلاصهالتواریخ درباره این سیل مدهش که به دلیل تخریب خروجی سد «چشمهسبز» پدید آمد، مینویسد: «هر چه پیش روی آن واقع شدهبود، از بیخ کَند تا به رودخانه طوس رسید. زورآب به مثابهای بود که درختان چهارصدساله و پانصدساله را به طریقی که مویی از ماست کسی بکشد، از بیخ کَند و خرابی بسیار به مزروعات و باغات رسانید و مردم بسیاری را هلاک کرد.» این سیل که با توجه به گزارش قاضی احمدقمی و به احتمال زیاد، در نیمه نخست سال ۹۳۸ خورشیدی رخ دادهاست، چند روزی مردم این منطقه را دچار سرگردانی کرد؛ اما بهتدریج و با فروکشکردن آب، معلوم شد که در پس پرده این خسارت عظیم، منفعتی کلان خوابیده است! مردم در مسیر سیلاب مدهش، مقادیر زیادی ظروف و مسکوکات طلا و نقره یافتند. خبر خیلی زود به روستاهای اطراف رسید و در شهر مشهد هم منتشر شد و به این ترتیب، تب جویندگی طلا، منطقه را دربرگرفت. گروههای مختلف، بیل بهدست به طرف مسیل حرکت کردند و در این بین، نزدیکبودن محل عبور آن به روستای «کارده»، باعث شد که بخش مهمی از گنجینههای نهفته و سپس رهاشده پشت سد، به اهالی این روستا برسد.
شست حاکم خبردار شد
خبر موضوع کشف ظروف و مسکوکات طلا و نقره که به حاکم مشهد، میرزا ابراهیم صفوی رسید، دستور داد سربازان مسیل را قُرُق کنند و به همراه جمعی از اطرافیان و سپاهیان خود، راهی محل این انفجار طلایی شد! نویسنده «خلاصهالتواریخ» آوردهاست: «امرا و نقبا و سایر اعیان به جانب چشمه مذکور رفتند و به درون آن موضع که آب دررو به مرور ایام، اعیان و مجتمع گشته بود درآمده، از هر جانب که زمین را شکافتند، اقسام طلاآلات و نقرهآلات از صور جانوران و سایر ظروف و اَوانی(آبخوری) ظاهر شد. [چنانکه] در دو روز که نواب جهانی (میرزا ابراهیم صفوی) در آن حوالی به سر بردند، قُرب شصت هفتاد ظرف نقره و مقداری از طلای احمر(سرخ، ناب) خالص جمع آمد. آنها را برداشته، به مشهد مقدس آوردند و حقیقت [امر به پایتخت] عرضهداشت نموده و با اشیاء مذکوره به درگاه گیتیپناه، نزد شاه جمجاه(شاه تهماسب یکم) فرستادند و کس به جهت حفظ آن موضع تعیین نمودند.»
منشأ گنجینهها کجا بود؟
اما این حجم از طلا و نقره، چرا باید پشت سد رودخانه «چشمهسبز» جمع شود؟ چه فرد یا افرادی آنها را در این مکان پنهان کرده بود؟ از آنجا که امروزه اثری از آن ظروف گرانقیمت و سکههای قدیمی یافتشده، وجود ندارد، نمیتوان در اینباره به طور حتم قضاوتی کرد و باید قضاوت را برعهده شاهدان عینی یا کسانی که از آنها رو ایت کردهاند، گذاشت. قاضی احمد بن شرفالدینقمی مینویسد: «قبل از زمان اسلام، مردم این آب(چشمهسبز) را مقدس میداشتند و هرکه از ذکور و اناث، هرچه میسر میشد بر سبیل نذر در آن آب میانداختند و به مرور نفایس بسیار در آن آب جمع شدهبود.» اگر روایت مورخ عصر صفوی را در کنار گزارش فردوسیبزرگ که در ابتدای متن آوردیم، قرار دهیم، میتوانیم این گنجینههای بزرگ را، میراث دوره ساسانی بدانیم. زمانیکه خراسان به عنوان مُلکی بزرگ، دارای حاکمی مقتدر بود و قرارداشتن آتشکده آذربرزینمهر در منطقه شادیاخ نیشابور، باعث تمرکز نسبی جمعیت در دشت مشهد و به ویژه مناطق کوهستانی بینالود میشد. به همین دلیل، ادعای طرحشده توسط مورخ ۵۰۰ سال قبل را، میتوان جدی گرفت و درست انگاشت.
جوری که شما منا الاف کردید هیچکس نکرد. شاه عباس کیه
حالا دلاالای سکه وطلا اگر در ان زمان بودند یکجا هم غارت میکردند هم با دلاالی گران می فروختند.
خوب که چی الان نون آب میشه واسه ما الان یه سیل اینجوری لازمه بیاد
شاه عباس کبیر موسس سلسه صفویه مردی که ایران رو یک پارچه قوی آباد صنعتی کرد وترکیه عثمانی وتزار ها وپرتقالی ها وهندی هارو گوشمالی داد وپوزشونو به خاک مالید
لطفا با ابزار الات عثمانی ها و ترکیه بازی نکنید چون شاه عباس صفوی هم از ایل تبار خودی بود
ایران از دیرباز کشوری ثروت مند بوده و خدا وند نعمت را همه جوره در این سرزمین تمام کرده اما چه سود که در دوره های قدیم برخی حاکمان نالایق این مردم را به روزهای سختی برده اند