اخبار مهم

مرد شیشه ای مادرش را شبیه شیطان دید و کشت/ جسد را داخل یخچال گذاشت!

کد خبر : 35633

یک مرد بعد از ارتکاب جنایت جسد مادرش را در یخچال گذاشت و فرار کرد اما عاقبت دستگیر شد.

صبح مشهد– شهرام ۴۸ساله به اتهام قتل مادرش بازداشت شده و نزدیک به ۱۰ماه است در زندان به سر می برد و دو خواهرش برای او قصاص خواسته اند. باورش نمی شود شیشه و توهم ناشی از آن باعث شده مادر ۷۰ ساله اش را به قتل برساند. قرار است به زودی در دادگاه کیفری یک استان تهران به اتهام مادرکشی محاکمه شود.

توهم شیشه

به گزارش جام جم و براساس اوراق پرونده، شهرام بعد از مصرف شیشه فکر می کرد که مادرش شیطان شده و قصد کشتن وی را دارد و سرانجام هم به خاطر این توهم، شامگاه سی ام بهمن ۹۸ در خانه شان در یکی از محله های تهران به مادرش حمله کرد و بعد از کتک زدن مادرش، او را با ضربه های چاقو کشت و جسد را در یخچال خانه پنهان کرد.

متهم با فرار از خانه تحت تعقیب پلیس بود تا این که در یکی از بوستان های تهران شناسایی و بازداشت شد. او در جریان تحقیقات به این قتل اعتراف کرد و با قرار قانونی روانه زندان شد.

قربانی اعتیادم شدم

به پهنای صورت اشک می ریزد و با گذشت ۱۰ ماه هنوز باورش نمی شود مادرش را کشته است و مدام می گوید: ای کاش معتاد نبودم و این همه بلا را سر خودم، زندگی ام و مادرم نمی آوردم.

جام جم در حاشیه جلسه تحقیق، گفت و گویی با او داشت که در ادامه می خوانید:

*چه کاره ای؟

درکارگاه چرم سازی کار می کردم اما بعد از قتل مادرم زندانی شدم.

*متاهلی؟

متاهل بودم و یک دختر داشتم اما به خاطر اعتیادم همسرم طلاق گرفت و رفت. ۲۵ سال است انواع مواد را مصرف می کنم و در چند سال اخیر شیشه ای شده ام. اعتیاد زندگی ام را نابود کرد.

*با والدینت اختلاف داشتی؟

فقط سر اعتیادم مشکل داشتیم، حتی مادرم به خاطر عشق و علاقه اش به من، بارها مرا در کمپ بستری کرد به امید اینکه ترک کنم که نشد و آخرین بار وقتی از کمپ بیرون آمدم، دوباره مواد مصرف کردم. خودم را نمی بخشم چون باعث مرگ او شدم.

*زندانی شدی؟

بله. مدتی در زندان بودم که خانواده ام مرا بخشیدند و آزاد شدم.

*بعد از آزادی؟

با دخترم زندگی می کردم که این اواخر عقد کرده بود و می خواست به خانه بخت برود. همان موقع یک بار از دخترم خواستم برای شیشه بخرد که قبول نکرد و نخرید. به او حمله کرده و خواستم او را بکشم که از دستم فرار کرد و جانش را نجات داد.

*از شب قتل مادرت بگو.

چهار ماه و ۱۸ روز در کمپ بودم و تازه شش روز بود که بیرون آمده و در خانه با دخترم بودم، آن شب به خانه مادرم رفتم که از من خواست حالا که دخترم عقد کرده برای همیشه مواد را فراموش کنم. مادرم می خواست دوباره مرا به کمپ منتقل کند تا برای همیشه ترک کنم اما من نمی خواستم دوباره به کمپ بازگردم، حشیش، شیشه و ۲۰ عدد قرص مصرف کرده و حال درستی نداشتم. از مادرم کینه به دل گرفته بودم. آن شب می خواست به حمام برود. توهم شیشه باعث شده بود احساس کنم مادرم قصد کشتنم را دارد و او را شیطان می دیدم.

*بعد چه شد؟

خواستم از خانه فرار کنم که نشد و تصمیم به قتل مادرم گرفتم. سمتش رفتم و با ضربه های مشت به بدنش زدم، موهایش را کشیدم و با چاقو چند ضربه به او زدم و جانش را گرفتم. وسایل تزئینی روی دیوار و میزهای خانه را شکستم و ساعاتی بالای سر او نشسته و گریه کردم

*چرا جسد را در یخچال گذاشتی؟

خواستم جسد را از خانه منتقل و دفن کنم که نشد. وسایل یخچال را بیرون ریخته و جسد را در آنجا گذاشتم تا سالم بماند. با برداشتن چاقوی خونین از خانه بیرون رفته و سرگردان خیابان ها شدم، وقتی به خودم آمدم داخل پارکی بودم، همانجا روی صندلی نشستم و ساعتی بعد ماموران سر رسیدند و دستگیرم کردند.

*خانواده ات را در زندان ملاقات کرده ای؟

نه، خانواده ام به ملاقاتم نیامده اند. حق دارند من مادرم را کشته ام. خواهرانم برایم قصاص خواسته اند. شرایط زندگی در زندان زندگی در زندان با بیرون خیلی فرق دارد، بیرون آزادی و هر کار بخواهی انجام می دهی. اما داخل زندان محدود می شوی به سالن، سوله هواخوری و زندانیانی که مثل خودت متهم به قتل هستند.

*دلت برای چه کسی تنگ شده؟

برای مادرم و دخترم. دوست دارم برای یکبار هم که شده سر مزار مادرم بروم و حلالیت بگیرم و به دخترم هم بگویم مرا ببخش که زندگی ات را به خاطر اعتیادم از بین بردم و پدر خوبی برایت نبودم .

*خواب مادرت را دیده ای؟

بله، چند بار در زندان خواب مادرم را دیدم اما هر بار چهره اش را از من می دزدید، به پایش افتادم تا مرا ببخشد که گریه کنان از من دور شد.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

1 × پنج =

دکمه بازگشت به بالا
بستن