این ها بخشی از اظهارات زن ۲۸ساله ای است که برای دیدن فرزند خردسالش به ناچار دست به دامان قانون شده است.
به گزارش صبح مشهد به نقل از دوات انلاین وی درحالی که مدعی بود همسرش او را از منزل بیرون کرده است به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید آستانه پرست مشهد گفت: فرزند چهارم از یک خانواده ۱۱نفره هستم که پدرم با حقوق کارگری و زحمت زیاد هزینه های زندگی ما را تامین می کرد. اگرچه مادرم خانه دار بود اما به خاطر جمعیت زیاد خواهران و برادرانم نمی توانست بر رفتار و رفت و آمدهای ما کنترلی داشته باشد از سوی دیگر نیز پدر پیرم وقتی از سرکار باز می گشت بسیار خسته بود و کاری به کار ما نداشت هیچ کدام از اعضای خانواده ام به مسائل اعتقادی و مذهبی توجهی نداشتند به همین خاطر من به دختری خودسر تبدیل شده بودم تا این که در سن ۱۳سالگی با پسر ۱۶ساله ای رابطه دوستی برقرار کردم. وقتی پدر و مادرم از این ارتباط آگاه شدند برای جلوگیری از عواقب بعدی و آبروریزی نزد خانواده “آرش” رفتند و با اصرار و تهدید آن ها را مجبور کردند تا ما به عقد هم درآمدیم، اما یک سال بعد از زندگی مشترک، متوجه اعتیاد شدید و هرزگی های آرش شدم و درحالی که تنها ۱۴سال داشتم به صورت توافقی از او جدا شدم و نزد خانواده ام بازگشتم پس از گذشت یک سال از این ماجرا به عقد موقت مرد ۳۰ساله ای درآمدم که در همسایگی ما زندگی می کرد ولی یک سال بعد همسر آن مرد که ۲ فرزند نیز داشت متوجه ازدواج پنهانی ما شد و با ایجاد دعوا و سروصدا موجب شد همسرم پس از پایان مدت عقد موقت از من جدا شود.
در ۱۹سالگی دومین شکست عاطفی در زندگی را چشیدم و با خواهش و التماس دوباره نزد پدرم بازگشتم پس از آن ۷سال را با کار و تلاش در رستوران ها سپری کردم اما از این دو تجربه تلخ عبرت نگرفتم و باز هم حدود ۲سال قبل با مردی در محل کارم آشنا شدم که ۵۵ سال داشت و به مدت ۷ ماه با یکدیگر رابطه داشتیم تا این که به طور ناخواسته باردار شدم پس از این ماجرا “ایوب” مجبور شد برای جلوگیری از آبروریزی، مرا به عقد دایم خود دربیاورد اما حالا پس از گذشت ۱۸ماه از زندگی مشترک وقتی به مصرف موادمخدر و مشروبات الکلی توسط او اعتراض کردم مرا از خانه بیرون انداخته و مدعی است باید با انجام آزمایش های ژنتیکی ثابت کنم که فرزندم حاصل ازدواج مشترکمان است. او روابط قبل از ازدواج مرا، بهانهای برای ادامه کارهای کثیفش قرار داده است و اجازه دیدار فرزندم را هم نمی دهد…
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی