مرد میانسال که سالها قبل در ۱۸سالگی و با طمع سرقت پول های پیرزن همسایه ، وی را کشته و متواری شده بود با حکم قضایی به قصاص محکوم شد.
به گزارش صبح مشهد به نقل از رکنا وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: آن زمان ۱۸ ساله بودم . خانه مان در یاخچی آباد بود و پدرم وضع مالی خوبی نداشت .یک روز پدرم با من بحث کرد و مرا از خانه بیرون انداخت . من همان موقع به خانه خواهرم در عبدل آباد رفتم و چند روزی را آنجا ماندم. خواهرم می گفت پیرزن همسایه وضع مالی خوبی دارد. یک روز که مقابل در خانه خواهرم نشسته بودم یک موتوری را دیدم که مقابل خانه پیرزن همسایه آمد و ۳۵۰ هزار تومان پول به او داد . همان موقع پیرزن به داخل خانه رفت و دقایقی بعد همراه با بزش به داخل کوچه برگشت .او مقداری علف به بزش داد و به خانه برگشت. من کنار دیوار نشسته بودم و نگاه میکردم. همان موقع فکر سرقت پولهای پیرزن به سرم زد و تصمیم گرفتم وارد خانه او بروم و دست و پایش را ببندم و پولهایش را بدزدم.
وی ادامه داد: به محض اینکه پیرزن به داخل حیاط خانه اش برگشت پشت سر او به داخل حیاط رفتم اما او مرا دید وشروع به فحاشی کرد.او مرا به بیرون از خانه هل داد که روی زمین افتادم. همان موقع چاقوی ۲۰ سانتی متری را دیدم که روی زمین افتاده بود .چاقو را برداشتم. پیرزن می خواست هر طور شده چاقو را از دستم بگیرد. تیغه چاقو در دستان او بود که چاقو را کشیدم و دستش برید.
این متهم ادامه داد : پیرزن فریاد کشید و به سمت حمام خانه اش فرار کرد. من همان لحظه او را تعقیب کردم و مقابل در حمام ۴ یا ۵ ضربه به او زدم. من فکر نمی کردم اون مرده باشد .دستش را با پارچه ای به شیر آب حمام بستم و چاقو را شستم .من همه اتاق ها را گشتم تا شاید پول را پیدا کنم اما هیچ اثری از پولها نبود .به همین خاطر به خانه خواهرم برگشتم و تلفنی ماجرا را به مادرم گفتم. من، مادر و خواهرم را تهدید کردم در این باره به کسی حرفی نزنند.
مرد قاتل ۳۰ سال از قانون فراری بود
رامین ادامه داد :من همان روز به خانه پدرم برگشتم . خواهرم می گفت پسر پیرزن وقتی به خانه برگشته و به ماجرای قتل پی بوده ، پلیس را مطلع کرده است. من بعد از این ماجرا چند سال برای کار به شهرستان رفتم و وقتی فهمیدم آبها از آسیاب افتاده و پلیس ردی از قاتل پیرزن پیدا نکرده است به تهران برگشتم، ازدواج کرد و صاحب فرزند شدم ولی در این سالها همیشه حرف های مادرم درگوشم بود که می گفت خون پاگیر است و بالاخره یک روز دستگیر می شوم. حالا بیش از ۳۰ سال از این ماجرا گذشته و من خیلی پشیمانم. من به خاطر بچگی دست به چنین اشتباهی زدم.
درخواست اشد مجازات برای قاتل پیرزن
به دنبال اعتراف های این مرد درحالی برایش کیفرخواست صادر و پرونده اش به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد که فرزندان قربانی برای وی حکم قصاص خواستند.
پسر قربانی گفت: من و همسرم برای شرکت در مراسم ختم یکی از بستگان به شهرستان خدابنده رفته بودیم و دختر ۴ ساله ام را پیش مادرم گذاشته بودم تا اینکه همسایه ها با من تماس گرفتند و گفتند مادرم کشته شده است. من و همسرم بلافاصله به خانه برگشتیم و پلیس را مطلع کردیم اما در این سالها هیچ ردی از قاتل مادرمان به دست نیامد .پلیس بعد از این سال ها با اظهارات یکی از همسایه ها که قاتل نوجوان را هنگام خروج از خانه مان دیده بود توانست رد رامین را پیدا کند. اگرچه ۳۳ سال از این ماجرا گذشته و من خودم سالخورده شده ام اما برای قاتل مادرم اشد مجازات می خواهم.
سپس رامین روبه روی قضات ایستاد و گفت: قبول دارم پیرزن همسایه را کشتم. اما در آن زمان بچه بودم و تحت تاثیر افکار بچه گانه و به قصد سرقت پول های پیرزن دست به این کار زدم.من پشیمان هستم.باور کنید در سالهایی که فراری بودم همیشه عذاب وجدان داشتم.
در پایان جلسه قضات وارد شورشدند و با توجه به اینکه رامین هنگام ارتکاب جرم ،آگاه و متوجه رفتارش بوده وی را به قصاص محکوم کردند.
خون هرگز پایمال نمیرود. دزدی به خوشی مصرف نمیشود .دروغ و تهمت آشکار میشود . حق اگر به حقدار نرسد .خورده نا حق هم نمیشود . ۶