اخبار مهم

خیانت به همسر کار دست مرد مشهدی داد/او را با زن جوان در اتاق خوابم دیدم

کد خبر : 31144

همسرم نه تنها از کارهای زشت و گناهان کبیره اش پشیمان نشده و توبه نکرده است بلکه هم اکنون نیز مرا تهدید می کند که اگر زندانی شود روزگارم را سیاه خواهد کرد!
به گزارش صبح مشهد به نقل از رکنا زن ۲۵ ساله که خیانت های همسرش را دیگر قابل تحمل نمی دانست درحالی که بیان می کرد از هر فناوری نوینی که موجب از هم پاشیدن کانون خانواده ها می شود، نفرت دارم به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری الهیه مشهد گفت: اگرچه در کشور هلند متولد شدم اما از همان دوران نوزادی به همراه خانواده ام به ایران بازگشتیم و من هیچ گاه خودم را یک فرد خارجی تصور نکردم.

وطن من ایران است و با همه آداب و رسوم و اخلاق ایرانی بزرگ شده ام. بنابراین هر مشکلی را می توانستم در زندگی مشترک تحمل کنم اما مانند همه زن های ایرانی خیانت مرد برایم قابل تحمل نبود.
ماجرای زندگی من هم از هفت سال پیش زمانی وارد مرحله جدیدی شد که من در یک آداب و رسوم کاملا سنتی با «کیهان» ازدواج کردم. آن زمان وارد دانشگاه شده بودم و در مقطع کاردانی تحصیل می کردم.چند ماه بعد در حالی که همسرم را عاشقانه دوست داشتم زندگی مشترکمان را آغاز کردیم.

تا این که پای پسر عمه کیهان به خانه ما باز شد. او قیافه خشنی داشت و من حتی از نگاه کردن به چهره او وحشت داشتم. بیشتر نقاط بدن امیر جای زخم های خودزنی با چاقو بود.

این زخم ها حتی روی دست و صورتش نیز وجود داشت و ساعد و بازوهایش نیز خالکوبی شده بود به همین دلیل دوست نداشتم همسرم با چنین آدمی رفت و آمد کند.

وقتی موضوع را به کیهان گفتم با عصبانیت فریاد کشید «هر وقت او به خانه ما آمد تو به خانه پدرت برو!» یک روز وقتی از بیرون آمدم کیهان و پسرعمه اش مشغول نصب ماهواره بودند.

با چهره درهم کشیده گفتم مگر قرار نبود خانه ما جای این طور چیزها نباشد؟ ولی او با خنده ای تلخ گفت: عصر فناوری است چطور می‌گویی این چیزها نباشد! گویی با ورود آنتن ماهواره آسایش و آرامش از زندگی ما رفت دیگر هر روز پسرعمه کیهان در خانه ما بود و من هم به خانه پدرم می رفتم. با آن که فرزندم متولد شده بود اما کیهان همه اوقاتش را با پسرعمه اش جلوی ماهواره می‌گذراند.

زمانی که به خانه باز می گشتم اتاق خوابم کاملا به هم ریخته بود و کیهان اعتراض هایم را با مشت و لگد پاسخ می داد. بارها با تنی مجروح و دلی پر از غم به خانه پدرم می رفتم اما هر بار به صبوری دعوت می شدم و به خانه ام باز می گشتم.

دومین فرزندم درحالی متولد شد که دیگر فیلم های مستهجن و مواد مخدر نیز به بساط شان افزوده شده بود و من هر روز باید ساعت زیادی را در خانه پدرم می ماندم.

بارها کیهان و پسرعمه اش را با زن های دیگری دیدم ولی هر بار با یک معذرت خواهی کار تمام می شدو من به خاطر فرزندانم مجبور به تحمل بودم تا این که آخرین بار وقتی برای برداشتن لباس و لوازم شخصی به منزلم رفتم دوباره همسرم را با زن غریبه ای دیدم. این بود که با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم و …

شایان ذکر است به دستور سرهنگ توفیق حاجی زاده (رئیس کلانتری الهیه مشهد) این پرونده به مراجع قضایی ارسال شد

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک نظر

  1. شما که تحصیل کرده ای دیگه چرا، وقتی میبینی شوهرت مرد زندگی نیست چرا پای بچه رو به زندگیت باز کردی، اونم دوبار، وقتی میدیدی شوهرت پای فیلم مستهجن ومواد مخدر نشسته ویا وقتی میای با اتاق خواب بهم ریخته مواجه میشی،وبارها اونو با زن غریبه دیدی، اینهمه گذشت دیگه معنا نداره، من الان از یچیز دیگه میترسم، از اون پسرعمش میترسم که بلایی سرتون نیاره

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

چهارده − 8 =

دکمه بازگشت به بالا
بستن