اخبار مهم

تجاوز در خواب به دختر ۲۴ ساله در منطقه سیدی/ وقتی بیدار شدم عفتم را از دست داده بودم!

کد خبر : 29723

هیچ وقت فکر نمی کردم چنین بلایی بر سرم بیاید و آینده ام نابود شود. آن قدر در یک عشق هیجانی و دروغین غرق شده بودم که تصور نمی‌کردم فقط طعمه ای برای هوسرانی هستم و …
به گزارش صبح مشهد به نقل از خراسان دختر ۲۴ساله که با چهره ای مضطرب و رنگ پریده وارد کلانتری شده بود، در حالی که بیان می کرد قربانی ارتباط در فضای مجازی شده است، راز تلخی را فاش کرد و به کارشناس اجتماعی کلانتری سیدی مشهد گفت: وقتی در رشته کاردانی نرم افزار رایانه دانش آموخته شدم، دیگر ادامه تحصیل ندادم و به امور خانه‌داری پرداختم. پدرم مردی تحصیل کرده و بازنشسته یکی از ادارات دولتی بود که معمولا خودش را با درختان و گیاهان باغ ویلایمان سرگرم می کرد. من هم که فرزند بزرگ خانواده بودم مدام در شبکه های اجتماعی به جست و جو می پرداختم به طوری که گوشی از دستم نمی‌افتاد و به پرسه زنی در فضای مجازی معتاد شده بودم. مادرم نیز مشغول خانه داری بود و کاری به کارم نداشت.
روزها به همین ترتیب می گذشت تا این که سه ماه قبل با پسر جوانی به نام «فریدون» آشنا شدم. خیلی زود چت کردن های مجازی به ارتباط تلفنی کشید. او در زمینه خرید و فروش تلفن همراه فعالیت داشت و از شماره های مختلفی با من تماس می گرفت.
در این میان فریدون از من دعوت کرد به صورت حضوری قرار ملاقات بگذاریم. من هم بدون تفکر به عواقب این دیدار پنهانی پذیرفتم و با یکدیگر به گشت و گذار در خیابان ها و پارک ها پرداختیم. من که تیپ و قیافه فریدون را پسندیده بودم، به این رابطه ادامه دادم چرا که با تعریف و تمجیدهای فریدون احساس می کردم به من علاقه دارد. اگرچه درباره خانواده اش چیزی نمی دانستم اما خودم را قانع کردم که حتما خانواده خوبی دارد.

از سوی دیگر نیز این عشق و عاشقی خیابانی را از خانواده ام پنهان کردم تا موجب آبروریزی نشوم. وقتی فریدون در دیدارهای خیابانی از زیبایی من و رنگ موهایم تعریف می کرد، بیشتر جذب او می شدم و بی صبرانه به انتظار ملاقات بعدی می نشستم. بعد از این قرارهای پنهانی حس عجیبی داشتم و تصور می کردم به زودی با هم ازدواج می‌کنیم. در همین حال بود که خانواده‌ام تصمیم گرفتند به صورت دسته جمعی و برای تغییر آب و هوا به ویلای خانوادگی مان بروند. من که مترصد چنین فرصتی بودم، به بهانه سردرد در خانه ماندم و با آن ها نرفتم.
فریدون وقتی در تماس تلفنی من از این ماجرا مطلع شد، با خوشحالی به دنبالم آمد تا با هم گشتی بزنیم اما وقتی از خانه بیرون آمدم فریدون پیشنهاد داد به خانه آن ها برویم چرا که احتمال دارد کسی ما را در خیابان با هم ببیند و آبرویمان برود. او گفت خانواده اش به شهرستان رفته اند و ما با خیالی آسوده می توانیم در کنار یکدیگر برای آینده برنامه ریزی کنیم. آن لحظه به چیزی جز فریدون نمی اندیشیدم و به عاقبت این دیدار مخفیانه فکر نمی کردم.
خلاصه، ساعتی را در کوچه و خیابان سپری کردیم و فریدون مقداری تنقلات خرید. حدود ساعت ۷شب بود که مرا به خانه ای برد که هیچ کس آن جا نبود. در کنار بگو و بخندهایمان تنقلات را هم استفاده می کردیم تا این که حدود ساعت ۱۰شب دیگر نفهمیدم کی و چگونه خوابم برد. وقتی چشمانم را گشودم صبح شده بود و من تنها روی تخت قرار داشتم. هیچ کس را در اطرافم ندیدم. از فریدون هم خبری نبود. سردرد و سرگیجه داشتم. احساس کردم اتفاق بدی برایم افتاده است. با اضطراب و نگرانی فریدون را صدا می کردم ولی هیچ صدایی از آن خانه نمی آمد. دیگر ترس و وحشت وجودم را فرا گرفت. تازه فهمیدم چه بلایی به سرم آمده است. من همه هستی ام را از دست داده بودم و …
به حال و روز خودم می گریستم و از این که چه رسوایی بزرگی به بار آورده ام خودم را سرزنش می کردم. از این که خانواده ام متوجه ماجرا شوند شرم داشتم. ناگهان در کنار تختخواب تکه کاغذی را دیدم که فریدون روی آن نوشته بود «حتما تا قبل از ظهر از خانه برو که خانواده‌ام بر می گردند!» با عجله و اشک ریزان خودم را جمع و جور کردم و به خانه خودمان بازگشتم. آن قدر مضطرب بودم که حتی به خاطرم نرسید آن دست نوشته را با خودم بردارم و …
حالا هم که به خاطر زودباوری و ساده لوحی قربانی هوسرانی های یک جوان شیطان صفت شده ام، به کلانتری آمده ام تا مرا برای رهایی از این مخمصه وحشتناک یاری کنید.
شایان ذکر است، به دستور سرگرد احسان رسایی (رئیس کلانتری سیدی مشهد) ابعاد این حادثه تلخ توسط کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسی و رسیدگی قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫۱۱ نظرها

  1. حالم از تیترتون بهم خورد. مثل این میمونه یه ادم ناشی و بی سواد اونو نوشته. یعنی چی عفتم رو از دست داده بودم؟ اصلا میدونی معنی عفت از چیه؟ بدبخت بی سواد؟
    دختری ک بهش تجاوز کردن یعنی یه دختر بی عفته؟ خاک بر سرتون با این سوادتون…

    1. دقیقا چقد احمقن که معنی عفت و پاکیو با تجاوز شدن یکی می دونن، عقب مونده !! پاکی و نا پاکی ب خود شخص و روانش بر میگرده نه کاری که بقیه در قبالش کردن

    2. درسته که بهش تجاوز شده ولی خودش هم بی تقصیر نبوده ، اینطور که شما از پاکی و عفت این دختر دفاع میکنین یعنی اینکه خودش بی تقصیر بوده و بیگناهه… نه اینطور نیست… آدمی که خودش رو پرت کنه جلوی ماشین در حال حرکت صدمه میبینه اگر چه ماشین رو مقصر حادثه اعلام کنن ولی سلامتیش رو از دست میده ….

  2. واقعا که عفت دختر رو توی این چیزا تعریف میکنین.
    خدا به همتون عقل بده!

  3. یه داستان بیخود و دروغین کسیکه بخواد عمدا تجاوز کنه نمیبره خونه خودش کاملا ناشیانه بود این داستان فقط اونجاش که گفته بریم برا اینده برنامه بریزیم ?????? انشا فاطی قاطی ۱۰ ساله از مشهد ????

  4. کسی که بخواد تجاوز کنه … نمیبره خونه خودشون بعد نامه بذاره زود برو باباننم دارن میان ….دوم فقط اونجاش ک میگه بریم برا اینده برنامه ریزی کنیم ????اینهمه بیرون رفتن نتونستن برنامه بریزن؟ سوم اینکه اینهمه بیرون قبلش رفتن کسی ندیده ففط همون روز ممکن بود کسی ببینه ؟! شعور مخاطبینتونو زیر سوال نبرید یه بچه ۶ ساله هم میفهمه اینطور نباید بره خونه لااقل داستان هاتونو بدید ادم بزرگا بنویسن نه به بچه مدرسه ایها ک انشانویسی کنن زشته این چیزایی ک میزارین دیگه خز شده این چیزا این داستاهای تخیلی مال دهه قبل از دهه ۵۰ ک دو جنسو از هم میترسوندن بجاش آموزش هاییو بذارید ک اگاهی از جنس مخالفو بالا ببره نه اینکه باعث ترسو وحشت و بدبینی نسبت ب جس مخالف بشه یا باعث بشه بدتر شاخکا تیز بشه و معکوس جواب بده

  5. همش مثه همه…یه دختر که زود دل میبنده یه پسرفرصت طلب…دخترا همه خوب میدونن آخرش چیه ولی بازم میرن….دوستان عفت رو در چی میبینن…

  6. به نظر منم مقصر خود دختر هست چرا پسراها رو مقصر میدونین ،
    از قدیم گفتند طلا که چه پاکه منتش به خاکه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شش + هفده =

دکمه بازگشت به بالا
بستن