ما یک گروه روانشناس و مشاور خانواده هستیم. بارها در جلسههای مشاوره دیده و شنیدهایم که خانمی از رفیقبازی و وقت و انرژی زیادی که شوهرش برای رفقای خود میگذارد شکوه دارد و معتقد است همسرش با این سبک رفتاری نباید با او ازدواج میکرد.
به گزارش صبح مشهد، برخی خانمها از این شرایط خسته میشوند و زندگی خود را در بحران میبینند؛ احساس میکنند نمیتوانند روی شوهر خود به عنوان شریک زندگی حساب کنند. اگر آقایان را مثال میزنم به این علت است که رفیقبازی در مردان بیشتر دیده شده و زنان کمتر این ویژگی را دارند. در آغاز بهتر است بیشتر با شخصیت افراد رفیقباز آشنا شویم.
رفیقباز به کسانی اطلاق نمیشود که تعدادی دوست صمیمی دارند و با آنها رفت و آمد میکنند چرا که لازم است افراد تعدادی یا حداقل یک دوست صمیمی داشته باشند. اگر فردی هیچ دوستی نداشته باشد یک زنگ خطر است و این سوال مطرح میشود: آیا کسی که نمیتواند یک یا چند دوست صمیمی داشته باشد، میتواند همسری صمیمی باشد؟
اشخاص رفیقباز برای رفاقت زندگی میکنند. در ذهن این افراد همیشه عناوینی مانند: دوست، رفیق، مرام، معرفت و … آن قدر پررنگ است که همه چیز را تحت تاثیر قرار میدهد. این افراد دائم در تماس با دوستان خویش هستند و بیشتر وقتشان را با آنها میگذرانند. آنها به خاطر دوستانشان همه چیز زندگیشان را تحتالشعاع قرار میدهند. در مورد این افراد نباید فکر کنید اگر ازدواج کنند لزوما تغییر میکنند. چون گاهی اوقات نه تنها تغییر مثبتی نمیکنند بلکه شدت رفتارهایشان بیشتر میشود. بهتر است بپذیرید انسانها باید به حدی ازتعادل و رشد برسند و بعد وارد مرحله ازدواج شوند. برای افراد رفیقباز دوستان و گروه دوستان در اولویت هستند. شدت و مدتی که آنها برای رفاقت قائل میشوند معمولا برای افراد پیرامونشان تعجببرانگیز است و زندگی فردی و زناشویی آنها را کاملا تحت تاثیر قرار میدهد.
زندگی مجردی در دل زندگی مشترک
خانمی در جلسه مشاوره با من مطرح میکرد که همسرم هر شب که از سر کار به منزل میآید زمان قابل توجهی را با دوستانش که معمولا در کوچه ما حضور دارند، میگذراند تا جایی که حتی به تماس من و درخواستم از او که منتظرش هستم هم اهمیتی نمیدهد. از ایشان سوال کردم همسرتان چه مدتی پس از بازگشت از محل کار، با دوستانش مشغول است؟ پاسخ داد ۲ ساعت و گاهی بیشتر و برخی اوقات حتی بدون در جریان قرار دادن من با آنها به سفرهخانه و … میرود و ساعتهای زیادی را با آن ها می گذراند. مشاهده میکنید افراط و تمرکز فراوان این شوهر را؛ ادامه زندگی مجردی در دل زندگی مشترک. اینکه میگویم زندگی مجردی به این معنا نیست که همه افراد مجرد زمانهای فراوان و بدون مدیریتی را با دوستانشان میگذرانند بلکه اشاره به زمانی دارد که برای زمان خودمان تصمیمگیرنده بودیم.
مدیریت صحیح داشته باشید
اگر بر تعاملات و رفت و آمد با دوستان مدیریتی صحیح انجام شود، هر از یک همسران میتوانند به تعامل با دوستانشان بپردازند و جای اشکال و شکایتی وجود ندارد اما وقتی بیشتر زندگی یک همسر تمرکز و وقت گذراندن با دوستان است نمیتوان انتظار داشت طرف مقابل با حال و انرژی خوبی به ادامه رابطه بپردازد. در مورد روابطی که به دلیل مشکلات زیاد بین فردی دچار بیماری شده و عملا طرفین یا یکی از آنها در حال فاصله گرفتن است موضوع تفاوتهایی دارد؛ در برخی از زندگیها و روابط یکی از همسران یا گاهی هر دو در حال دوری و فاصله گرفتن هستند یا سراغ درمان رابطه نرفتهاند و یا رفتهاند و ناامید شدهاند.
تاثیرات رفیقبازی بر همسر
شاید بیتاثیر نباشد اگر فردی که تمرکز بالایی بر روابط با دوستانش دارد متوجه این موضوع باشد که رفتار او چه تاثیراتی بر همسرش میگذارد. البته همان طور که اشاره کردم شخصیت رفیقباز گوشش به این صحبتها بدهکار نیست و چون بخشی از هویتش را در گروه دوستان یافته، میتواند خیلی از فاکتورهای زندگیش را فدای این فرآیند کند. روی صحبت من با کسانی است که هیجان و سرگرمی ارتباطشان آنها را به سوی افراط در این مسیر سوق میدهد. احساس بیتوجهی و نادیده گرفته شدن از مهمترین تاثیرات رفیقبازی بر همسر است.
در ابتدای مطلب اشاره کردم که این ویژگی در آقایان، خیلی بیشتر است به خصوص تیپ شخصیتی رفیقباز. این مورد به این معنا نیست که در خانمها این ویژگی اصلا دیده نمیشود و وجود ندارد اما به مراتب بسیار کمتر از آقایان است در برخی از خانمها وابستگی به خانواده خود و بیش از حد وقت و انرژی گذاشتن برای آنها و دور شدن از زندگی مشترک دیده میشود و این ویژگی کمتر در مورد دوستان و رفقایشان وجود دارد که این موضوع نیز احساس بیتوجهی و نادیده گرفتن را در شوهر ایجاد و افزایش میدهد.
حسادت ممنوع
حسادت دیگر خصیصهای است که همسر فرد رفیقباز به آن دچار میشود؛ اینکه دوستان همسر یا یک دوست خاص همواره مورد توجه است، نیازهایش دیده میشود، برایش وقت و انرژی و هزینه گذاشته میشود در حالی که او در جایگاه همسر این فرد، نادیده گرفته میشود و اکثر اوقات دوستان همسرش بر او ارجحیت دارند قطعا نمیتواند احساس خوبی را در فرد ایجاد کند چه زن و چه مرد.
واقعیت درمانی
در این مورد دکتر گلاسر مبتکر «مکتب واقعیتدرمانی» و «نظریه انتخاب» معتقد است زن و شوهری که وقتی را به فعالیتهای ورزشی یا تفریحی با دوستانشان جدا از زمانهایی که به فعالیتهای مشترک میپردازند، اختصاص میدهند هنگامی که به یکدیگر میرسند و در کنار هم هستند ظرفیت پذیرش بالاتری برای یکدیگر دارند و رابطه آنها تازهتر و باکیفیتتر ادامه مییابد. اینها مقدمهای بود برای رسیدن به این موضوع که ازدواج نمیخواهد و نباید دوستان ما را از ما بگیرد. اما نکته مهم اینکه توجه داشته باشیم زندگی مشترک یک مسئولیت است و کسانی که غیرمسئولانه با آن برخورد میکنند تاوانش را هم خواهند پرداخت و تاوانش گاهی بسیار سنگین است؛ سردی، طلاق عاطفی، دلسردی، خیانت Cheat و نهایتا جدایی …
کسی که میخواهد با روش زندگی مجردی به زندگی مشترک ادامه دهد مایل است همسرش هم در کنارش باشد و او را همراهی کند. مواردی را در اتاق مشاوره مشاهده کردهام که طرف مقابل از این که همواره باید با یک اکیپ مشخصی از دوستان همسرش بیرون بروند، دورهمی داشته باشند و سفر کنند خسته شده و ابراز نارضایتی میکند. در مقابل همسرش که علاقهمند به این سبک و روش است، استدلال میکند که من چند سال است با این گروه از دوستانم رفت و آمد دارم، دو تایی که تفریح میرویم به من خوش نمیگذرد و مایلم با گروه دوستانم باشم.
نکته این است که در این موارد هدف جدا کردن فرد از گروه دوستانش نیست بلکه مقصود ایجاد تعادل در تعاملات با آنهاست. تفریح دو نفره برای یک زوج لازم است شاید هیجانی که در گروه دریافت میکنیم بیشتر باشد، اما قرار نیست در هر برنامه و تفریحی یک مدل هیجان و لذت را تجربه کنیم. نکته بعدی اینکه این روش همسر شما را به مرور حساس میکند و دچار این احساس خواهد شد که به مراتب اهمیت گروه دوستانتان از او و زندگی مشترکتان بیشتر است و این موضوع آسیب جدی به رابطه شما وارد میکند.
برخورداری از روابط باکیفیت
انسان موجودی اجتماعی است و تنهایی و انزوا را تاب نمیآورد. صمیمیت، دوستیابی و وقت گذراندن با گروه همسالان در دوران کودکی و نوجوانی بخش بسیار مهمی از شکلگیری شخصیت ما را دربر دارد. علم روانشناسی و بهداشت روان نیز بر این موضوع تاکید میکند که احساس تعلق خاطر به گروههایی مانند خانواده، دوستان، تیم ورزشی و … برای انسان لازم و ضروری است. بنابراین مقصود، حذف دوستان و کنارهگیری از آنها نیست تا جایی که ما روانشناسان بر ادامه روابط دوستانه بعد از ازدواج نیز تاکید داریم به جز در موارد خاصی که مستقیما رابطه زوج تحت تاثیر مسائلی قرار میگیرد که شاید عاقلانهترین تصمیم، فاصله گرفتن از برخی دوستان باشد. در غیر این صورت قرار نیست چون ازدواج کردیم گروه دوستان خویش را نداشته باشیم و از آنها فاصله بگیریم. زن و شوهر شریک زندگی یکدیگر میشوند و پیمان زناشویی میبندند اما قرار نیست این پیوند دوستانی را که با آنها بزرگ شدیم و صمیمیت قابل توجهی را با آنها تجربه کردیم، از ما بگیرد.
تفاوت دوره مجردی با تاهل
هیچ کس خیانت را به عنوان راهکاری برای زندگی سرد و ناهنجار توصیه نمیکند، آسیبهای خیانت جدا از بار اخلاقی منفی، آن علیرغم شیرینی اولیهاش به دلیل ایجاد هیجان، ضرر دیگری است. قطعا باید دوره مجردی با دوره تاهل تفاوتهایی داشته باشد؛ پس از ازدواج دیگر فقط خودتان و نیازهایتان اهمیت ندارند بلکه فرد دیگری نیز به عنوان شریک عاطفی وارد زندگی شما میشود که او و نیازهایش هم باید دیده شوند. متاسفانه شاهد این بودهام که برخی از دخترها و پسرها پس از ازدواج نیز میخواهند با همان سبک و سیاق دوره مجردی به زندگی خویش ادامه دهند و از همسر خود نیز انتظار دارند که آنها را درک کرده و این حق را برای آنها قائل باشد.