نویسنده :حسین دشتبان(فعال فرهنگی و اجتماعی)
در بررسی های صورت پذیرفته در بدنه کارشناسی و بطن جامعه ، یکی از راهبردهای اساسی که مقوله فرهنگ را در مجرای اساسی خود قرار می دهد و در واقع چشم انداز فرهنگی نظام محسوب می شود، مهندسی فرهنگی است.
مهندسی فرهنگی کشور در واقع طراحی و تدوین یک مسیراست . مسیری برای توسعه یافتن و توسعه ای که رنگ و بوی تکامل بشری از آن متصاعد می شود . به عبارت دیگر، مهندسی فرهنگی تدوین راهی است برای خروج از وضع موجود و نیل به اهدافی که از درون آرمانها، زمینی و عینی شده است .
تجربه فرهنگی سالهای گذشته و اکنون کشور نشان می دهد که تغییر و جابجایی مدیران فرهنگی بر اساس تصمیمات سلیقه ای و با نگاه جزیی در حوزه فرهنگ باعث شده تا فرهنگ کشور در مسیری مشوش و ناکجا آبادی،از اهداف و آرمانها دور بماند و از سویی راه را بر هرگونه ارزیابی و نقد اصولی نیز بندد. بنابراین، فرهنگ کشور نیازمند برنامه ای جامع، مدون و قابل وصول است که بتواند تمام حوزه های سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ را دریک نگاه سیستمی دربر بگیرد و این برنامه چیزی جز « مهندسی فرهنگی » نیست. بنابراین، وقتی صحبت از نگاه سیستمی به موضوع می شود، در واقع تاکید بریک نگاه اعتدالی است . همان گونه که گفته شد، فرآیندی که درمهندسی فرهنگی طی می شود، ابتدا سرنوشت وشناخت نسبت به آرمانهاست و درمرحله بعد تبدیل آرمانها به چشم انداز وسپس به اهداف و در نهایت سیاستگذاری، برنامه ریزی و مدیریت فرهنگی است .
برخی، پیش نیازمهندسی فرهنگی را رصد فرهنگی می دانند. رصد فرهنگی یعنی دیده بانی کردن فضای فرهنگی کشور و یا نوعی مسأله یابی ومساله سنجی فرهنگی که باید در سطوح مختلف با لحاظ مقاطع زمانی گذشته، حال و آینده پی گیری شود. در واقع، تا شناختی ازمحیط داخلی و خارجی صورت نگیرد، تاثیرگذاری یا تأثیر پذیری این دو محیط بر هم صورت نمی گیرد.
مقام معظم رهبری مهندسی فرهنگی کشور را با عنوان مهمترین تکلیف و کار درجه اول شورای عالی انقلاب فرهنگی ذکر می کنند و می فرمایند: « یکی از مهمترین تکالیف یا در درجه اول مهندسی فرهنگ کشور است، یعنی مشخص کنیم که فرهنگ ملی،فرهنگ عمومی و حرکت عظیم درون زا و صیرورت بخش و کیفی بخشی که اسمش فرهنگ است و در درون انسانها و جامعه به وجود می آید،چگونه باید باشد، اشکالات و نواقص آن چیست و چگونه باید رفع شود،کندی ها و معارضاتش کجاست ؟ مجموعه ای لازم است که اینها را تصویر کند و بعد مثل دست محافظی، هوای این فرهنگ را داشته باشد …»
از جمله محورهای کاری که معظم له توجه شورای عالی انقلاب فرهنگی را به آن جلب نمودند «فرهنگ ملی» است. از دیدگاه ایشان، فرهنگ یک ملت منشا عمده تحولات آن ملت و جریانی دو سویه است؛ یعنی هم تاثیرگذار است و هم تأثیر پذیر. اما از فرهنگ مهمتر، فرهنگ ملی است؛ زیرا فرهنگ ملی عاملی است که یک ملت را به رکود و خمودی یا تحرک و ایستادگی، صبر و حوصله یا پرخاشگری و بی حوصلگی، اظهار ذلت در تقابل با دیگران و یا احساس غرور در مقابل دیگران به تحرک و فعالیت تولیدی و یا به بیکاری و خمودی تحریک می کند .
یکی دیگر از انتظارهای ایشان، اصلاح جهت گیری غلط فرهنگی در کشور است که در ذیل مهندسی فرهنگی کشور باید صورت گیرد.
معظم له در حرکتی بسیار شفاف، شورای عالی انقلاب فرهنگی را به عنوان قرارگاه مقدم فرماندهی فرهنگی به دو قسم یا دو بخش سازماندهی و در نهایت جهت دهی تقسیم می نمایند: یکی عقبه فکری وعلمی که ضرورتا باید مطالعه و کارهای علمی و فکری درآنجا صورت گیرد، مانند دانشگاهها و حوزه های علمیه و دوم خط مقدم اجرایی که عبارتند از: دولت، مجلس و مجمع تشخیص مصحلت نظام و حتی دستگاه قضایی کشور. ایشان توجه شورا را از چهار وزارتخانه مربوط به تمام دستگاهها معطوف می نمودند، به گونه ای که تمام زوایای کشور حتی زندان و کیفیت آن را نیز دربرمی گیرد و این همان نگرش سیستمی واعتدالی به موضوع فرهنگ است که باید در مهندسی فرهنگی به آن توجه شود .
از جمله نکات دیگر که باید در مهندسی فرهنگی بر آن تأکید داشت، عبارتند از: آسیب شناسی فرهنگی، ایجاد وحدت در ساختارهای فرهنگی و یا نزدیک کردن ساختار ها به یکدیگر،نزدیک کردن روشها، هدف گذاری آرمانها و حتی تمایز بین هدف و آرمان برای ارزیابی کار فرهنگی، ایجاد آشتی و هماهنگی میان مهندسی فرهنگی ومهندسی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و شفاف کردن تکیه گاه امور فرهنگی به ایدئولوژی و جهان بینی .تصویر مهندسی فرهنگی به عنوان یک پروسه نه یک پروژه ،استخراج فرهنگ آرمانی ازعالم ذهنی و آوردن آن به عالم عینی ،هماهنگ سازی نظامهای موجود (سیاست، اقتصاد، فرهنگ واجتماع) با فرهنگ دینی ،ارزشها ،باورها واعتقادات و …