نویسنده : حسین دشتبان
تنوع و رشد سریع مقولات فرهنگی از جمله مسائل چالشی و عمدهای است که مدیران حاضر با آن مواجه هستند.
در میان مهارتهای مورد نیاز در عصر نوین ، توانایی تطبیق مستمر با افرادی از فرهنگ های مختلف و توانایی اداره ارتباطات بین فرهنگی حائز اهمیت است. محیط کار جهانی، نیاز به افرادی دارد که به فرهنگهای مختلف آشنا باشند و بتوانند با افراد سایر فرهنگ ها ارتباط مناسب برقرار کنند. برای این منظور، افراد نیاز به هوش فرهنگی دارند. توانایی فرد برای تطبیق با ارزشها، سنتها و آداب و رسوم متفاوت از آنچه به آنها عادت کرده است و کار کردن در یک محیط متفاوت فرهنگی، معرف هوش فرهنگی است. هوش فرهنگی، منبع بالقوه ای برای ایجاد مزیت رقابتی است.
با توجه به محیط متلاطم و پر رقابت امروز، بسیاری از سازمانها چندفرهنگی شدهاند. «هوش فرهنگی» مهمترین ابزاری است که میتواند برای مواجهه مناسب با موقعیتهای چندفرهنگی به کار گرفته شود.
این هوش کمک میکند تا با درک سریع و صحیح مؤلّفههای گوناگون فرهنگی، رفتاری متناسب با هریک از آنها ابراز گردد.
افراد دارای هوش فرهنگی بالا قادرند اثر قابل توجهی بر توسعه محصول خود داشته باشند. این افراد جزو داراییهای ارزشمند سازمان بهشمار میآیند و بخصوص در زمان بحران، خود را بیشتر نشان میدهند
محیط های کاری در سرتاسر جهان بسیار متنوع شده اند و این امر به خصوص درباره کشورهای توسعه یافته بیشتر صدق می کند. در کنار تغییرات علوم و فناوری و انتقال دانش، فرایندهای طراحی، تولید و توزیع در قرن حاضر نهایت تنوع را پیدا کرده اند.مثلاً طراحی محصول ممکن است در آلمان، تامین مالی از ژاپن، هدایت برنامه ها توسط ایالات متحده، کارهای دفتری در بلغارستان، کار تولیدی در چین و توزیع ممکن است در سرتاسر جهان صورت بگیرد. در نتیجه مدیران با محیطهای داخلی و خارجی بسیار متنوعی در سازمانهای خود روبه رو هستند
تنوع فرهنگی از جمله مسائل عمدهای است که مدیران حاضر با آن مواجه هستند. متأسفانه بیشتر مدیران به تفاوتهای فرهنگی به عنوان منبع و عامل موثر در ایجاد برتری رقابتی بها نمیدهند و با این توصیف که تفاوت فرهنگی مسئله مهمی نیست؛ ما همگی انسان هستیم و تنها عامل سوء تفاهم میان ما اختلاف زبان است؛ اگر بر تفاوتها تمرکز کنیم از هدف دور میمانیم و … از فکر کردن به تفاوتهای فرهنگی و مهارتهای مورد نیاز برای اداره آن طفره می روند. در حالی که تنوع فرهنگی دارای مزایای بسیاری از جمله موارد زیر است:
ابعاد هوش فرهنگی
هوش فرهنگی دارای سه بعد است:
۱٫ بعد عملی (بدن) یا رفتاری؛
۲٫ بعد عاطفی یا انگیزشی (قلب) ؛
۳٫ بعد شناختی (عقل).
هر کدام از این سه بعد دارای تمایز گوناگونی است. افراد دارای هوش فرهنگی بالا با استفاده از این سه منبع قادر به انطباق رفتارشان از طریق حرکات غیرکلامی، روشهای صحبت کردن و یا انطباق خود با عادات رفتاری دیگران با فرهنگهای مختلف خواهند بود. بسیاری از محققان از این سه بعد برای سنجش هوش فرهنگی افراد استفاده میکنند.
تدوین و ارائه الگوهای مدیریتی در هر کشور و سازمان، بر نوعی اعتقاد درباره هستی و تحلیل از جهان مبتنی است. تمام نظامهای اجتماعی متکی به نوعی جهانبینی هستند. هدفهایی که یک مکتب ارائه میدهد، به تعقیب آنها دعوت میکند، راه و روشهایی که تعیین مینماید، بایدها و نبایدهایی که انشا میکند، همه بر طرّاحی و تدوین نظامهای اجتماعی و اداره سازمانها تأثیر میگذارد. دین با ارائه اصول موضوعه خاصی، که متناسب با جهانبینی است، در نظریههای علوم اثر میگذارد. مهمترین اثری که علوم کاربردی از دین میپذیرند اثری است که از نظام ارزشی آن حاصل میشود. این اثر نظام رفتاری را هدایت میکند و بدان جهت میدهد (مکارمشیرازی، ۱۳۷۵، ص ۳۴).
یکی از نویسندگان در این زمینه مینویسد:
در حالی که پیامبر اسلام در نماز خود، حتی برای کفّار قریش، بهویژه رهبران آنها، دعا میکند که به اسلام بگروند و مایه تقویت این دین بشوند، ما امروزه عکس این را عمل میکنیم؛ زیرا غالباً عناصری فعّال، پویا و آگاه را میبینیم که گروههای اسلامی را ترک میکنند؛ زیرا این گروهها گنجایش پذیرش آنها و فعالیتها همپای این افراد را ندارند و نمیتوانند با آنها کنار بیایند (هشام الطالب، ۱۳۸۱، ص۵۲).
در زمینه تقسیم بندی هوش فرهنگی می توان موارد ذیل را نگاشت:
الف. دینمحوری
ب. انسانمداری
ج. عقلانیتمحوری
د. انعطاف و پویایی در عین پافشاری بر اصول
ه . تأکید بر جذب و پرهیز از دفع
در پایان می توان گفت : هوش فرهنگی یکی از موضوعات مهم در زمینه رفتار فرهنگی می باشد که در جوامع کنونی بویژه اسلامی کاربرد و نقش اساسی ایفا می کند که البته در جهان اسلام کار بر پایه موارد فوق برچیده خواهد شد و راهبرد مدیران برای موفقیت و ارتباط صحیح فرهنگی را می توان از این مهم اشاره کرد.