جناب آقای شریف
علیکم السلام
یادداشت شما را به دوست و هم اندیش عزیزم جناب شهلا خواندم از نگاه ما اصلاح طلبان ایران و ایرانی یک قبیله است و یک عشق.از آن رو سلامتان را که به هم قبیله ام بود علیک می گویم ، امیدوارم که بپذیرید .
دوست عزیز از اینکه تفنگ تان را زمین گذاشته اید و پاسخ مان رابا قلم می دهید،خوشحالم؛از این که وقت کرده اید به جوار شهدای ۸سال جنگ بروید و آنجا با خود قلم و کاغذ همراه داشته اید، باور کنید مزاح نمیکنم و قصد تخریب ندارم با تمام وجود خوشحالم ، من نمی دانم که آقای شهلا وقت داشته اند که به آنجا بیایند یا نه ولی از شما که آن سفر را رفته اید می پرسم آن عزیزان و آن خون ها خلاصه در آن سنگ ها و پرچم ها می شود؟
در این جا با شما اشتراک نظر دارم که مشهد شهر امام رضا علیه السلام است و باید با تراز رضوی سنجیده و تعبیر شود ، بیایید با هم نکاتی از این تراز را از نگاه آن امام که هنوز برای من زیباترین معنایش همان معنای کودکی ام ، «ضامن آهو » است بررسی کنیم :
«بعد از انجام واجبات،کاری بهتر از ایجاد خوشحالی برای مؤمن ، نزد خداوند بزرگ نیست .»
«کسی که محاسن و امتیازات زیادی داشته باشد مردم از او تعریف می کنند و به تعریف خود نیاز پیدا نمی کنند.»
«کسی که در پوشش نصیحت به تو از دیگری بدگویی می کند به عاقبت بدی گرفتار خواهد شد.»
اما بگذاریم و بگذریم بعداز آن فهمیدم که نه معماری را می شناسید و نه شهرسازی اسلامی را،شاید همه وقت تان را تنها در بهشت رضا می گذرانید و گرنه سری هم به حاشیه شهر مشهد می زدید تا معنای آبادی را از نزدیک لمس می کردید ، حداقل بد نیست به آمار همان شهرداری که سالهاست در دست دوستانتان است سری بزنید تا معنای آبادی را برایتان معنای دقیق تری کنند.سخن از نشاط و شادی کردید؛ می دانم که در این مهم هر چه بگویم مرا به تمسخر کردن خودتان متهم خواهید نمود ولی چه کنم که شما با خود این می کنید ،کدام شادی کدام نشاط ؟ آیا آمار طلاق را در شهرمان می دانید، آمار خودکشی و قتل را چطور؟ آیا تا به حال وقت کرده اید سری به زندان مرکزی بزنید؟ مطمئن هستم که نمی دانید یا شاید می دانید و نمی خواهید بدانید.
از نگاه شما ما مومنان مسجد ندیده آیم ؛ولی بگذارید من هم به شما مطلبی را خصوصی بگویم ،شما همشهری مشهد ندیده ما هستید.
باقی حرفهایتان از تخصص گرایی و شهردار شناسی و بنگاه سهامی عام سیاسی و مجیز گویی و دست بوسی بیشتر به همان مزاح گویی و نفرت پراکنی می ماند تا بحث علمی و ارزشی.
دوست عزیز بد نیست که در مسیر بازگشت تان از بهشت رضا ، ماشین تان را برای ساعاتی همانجا پارک کنید و با اتوبوسی که در مسیر برگشت است بیایید ، نمی گویم در کنار جوانی صورت تراشیده و مو ژل زده بنشینید ،در کنار پدر و مادری از همان عزیزان سفر کرده بنشینید و دقایقی به حرفهایشان گوش بدهید ،مرد و مردانه هر چه گفتند بنویسید ما همانها را قبول داریم .
سخن از آزمودن و آزموده ها نمودید،اگر آن مطلب را که برای برادرم امیر شهلا نوشته اید بر پشت ورقه های باقی مانده از تبلیغات پیشین هو المطلوب می نویسید که هیچ ، جای بحث و جدل نیست. اما اگر صفحات آن پاک و سفید است که بد نیست سری به آمار انتخابات مجلس در تهران بزنید .هنوز جوهر قلمها خشک نشده است ، در پایان امیدوارم که همچون من در نوشتن نامه تان بی طرف باشید و این نامه را برای بودن در لیست برادران انقلابی ننوشته باشید برای اثبات انقلابی بودن تان و پاداش رجز خوانی در میدانی نا برابر برای فردا …
محمدرضا تیموری