سیستم آماردهی در کشور ما، همواره با سطحی از انتقادات روبه رو بوده است. بخشی محدودیتها را نقد کرده و شماری هم نسبت به صحت و شفافیت آمارهای ارائه شده، منتقد بودهاند.
البته بحث آمارگیری و آماردهی در دورههای مختلف با مشکلاتی مواجه بوده است. برای نمونه پیش از انقلاب، آمارهایی که به محافل بینالمللی ارائه میشد، بعضا مورد تایید قرار نمیگرفت و تصدیق نمی شد.
از سوی دیگر تشتت در مراجع آماری باعث شده است تا به رغم تعریف مرجعی واحد، در بررسیها، با تناقضهای آماری روبه رو شویم. اما آنچه بیش از همه بستر انتقاد در این حوزه را فراهم کرده، همین روند آماردهی در کشورمان است که اغلب از خروجی تریبونها و از زبان مسئولان صورت میگیرد.
بسیاری از چهرهها با جایگاه دولتی یا در مقام کارشناس، در گفتمان خود از آمار بهره میگیرند و نگرش آن ها نیز مستند کردن گفتارشان است. آسیب آنجا شکل میگیرد که افراد تفسیر و نظر خود را از این اعداد و ارقام ارائه میکنند یا گاهی حتی به صورت مفروض مطلبی را بیان می کنند که بعدها همان محل استناد برای انتشار گزارش های بیشتر قرار میگیرد.
نباید فراموش کرد که همین اقدامات میتواند باعث شود تا تناقضات پُررنگ و در نهایت ذهن جامعه به کلمه «آمار» مخدوش و بیاعتماد شود.
زمانی که این باور در سطوح مختلف این جامعه و نظام شکل بگیرد که آمارهای شفاف و متقن میتواند، بسترساز توسعه شود، میتوان به سمت تعالی سیستم آماری کشور حرکت کرد. یادمان باشد که کارکرد آمارها، سازندگی است نه تخریب. با همین رویکرد میتوان مثلا برای اقتصاد ایران گفت که اقتصاد ایران اگرچه با دشواریهایی روبه روست و به گروه اقتصادی دولت یازدهم نقد وارد است اما هم اکنون لااقل از یک تونل تاریک بیرون آمده ایم. در همین شرایط اگر بخواهیم مصداقهایی پیدا کنیم میتوان عنوان کرد که مثلا برای ساخت آزادراهها و راه آهن نیاز ارزی سنگینی وجود ندارد. مثلا در مورد آزادراهها هزینه ارزی مورد نیاز تقریبا صفر است یا در مورد راه سی درصد بیشتر نیست؛ ولی متاسفانه از آنجا که شیوههای تأمین منابع مالی به شکل سنتی انجام میگیرد و همه منتظرند تا دولت نفت را بفروشد و پولی برای هزینههای جاری تامین کند، راهکارهای دیگر برای تامین مالی را خط میزنند.
وقتی ضعفها اوج میگیرد، متاسفانه شاهد آمارسازی هستیم. این خود خطری جدیتر را شکل میدهد و محاسبات کلان کشور را به چالش میکشد.
حقیقت آن است که اگر بخواهیم آمارها به کمک ما بیایند تا مسیر توسعه را هموار کنیم، باید از سیاسی کردن آن بپرهیزیم. فراز و فرودهایی که بخشهای مختلف کشورمان با آن درگیر هستند، در همه دولتها وجود داشته است. بخشی از عدم مدیریت صحیح نشات میگیرد و شماری هم محصول شرایط است اما در کل اگر آمارهایی که برای هر دوره منتشر میشود، قرار باشد به پتکی برای تخریب تبدیل شود، نه تحول میسر خواهد بود و نه آمارها در مسیر درست خود قرار میگیرد.
متاسفانه فضای سیاسی کشور به گونه ای است که از نظرات کارشناسانه بهره نمی برد و تا زمانی که این کاستیها وجود داشته باشد ما شاهد این گونه موارد هستیم.
یکی از دیگر نمونههایی که تضاد آشکاری را در آمارهای رسمی رقم زد، اعلام وجود یک میلیون دانش آموخته دانشگاهی بیکار بود، باید گفت که این صحبتها حتی با آنچه وزیر کار میگوید در تضاد است. نشانههای عینی موجود در کشور، وجود بیش از چند میلیون بیکار تحصیلکرده است، بنابراین ارائه این آمارها نه تنها گمراهکننده است، بلکه اعتماد مردم را به سیستم آمارگیری کشور به شدت کاهش میدهد.
با آغاز طرح سرشماری در کشور، آن هم با ابزارهای الکترونیکی، به نظر میرسد فرصتی مناسب فراهم باشد تا کارشناسان و متولیان امر در بخشهای مختلف گرد هم بیایند و یک بار برای همیشه ضعفها و قوتهای سیستم آماری کشور را مطرح کنند.
نویسنده : دکتر بهمن آرمان – اقتصاددان