اجتماعییادداشت روز

خورشید حق به خون نشست اما…

کد خبر : 6777
نویسنده : کورش شجاعی

جهان هستی شاهد وقایع بزرگ و سرنوشت سازی بوده و خواهد بود اما در این میان ۴ واقعه؛ بزرگترین و سرنوشت سازترین هستند. اول بعثت انبیاء خصوصاً پیامبران اولوالعزم و خاصه بعثت خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفی(ص) به عنوان آورنده اعظم و اکمل ادیان و آخرین نیوشنده وحی الهی. دوم؛ روز اکمال دین و اتمام نعمت الهی بر بندگان و ابلاغ وحی و پیام خداوند جلّ و اعلی توسط حضرت ختمی مرتبت در غدیر خم و روشن شدن تکلیف بشریت و جهان اسلام بعد از وفات آخرین پیامبر، رسول و امین وحی الهی با وصایت و ولایت و امامت امیرالمومنین علی(ع) و معرفی سلسله امامت و ولایت تا آخر الزمان. سوم، واقعه کربلا و آنچه در عاشورای ۶۱ هجری و تنها پنجاه سال بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) رخ داد، واقعه‌ای که علی رغم به وقوع پیوستن آن فجایع در حق اهل بیت پیامبر «چراغ راه» و «خورشید هدایتی» شد برای پیدا کردن و پیمودن راه حق و حقیقت و تمیز و جداسازی «حق» از «باطل»  و همچنین روشن کردن انحرافات و بدعت‌ها و ارائه طریق نجات و رهایی و رستگاری.
چهارم، و اما بزرگترین واقعه‌ای که جهان هستی و ادیان مختلف با نگاه‌ها و انگاره‌های متفاوت در انتظار آن است، ظهور منجی در آخرالزمان است که بنا بر عقیده حقه مسلمانان، با فرج و ظهور مهدی موعود(عج) که از نسل حضرت محمد(ص) و ذریّه علی مرتضی(ع) و فاطمه زهرا(س) است و البته زنده وحی و حاضر و ناظر اما غایب از نظرهاست و در آن روز که مشیت و اراده خداوندی تعلق گیرد و اسباب ظهور آماده شود و یاران واقعی حق و حضرت قائم، مجموع و پا در رکاب شوند محقق خواهد شد.
اما در باب قیام حسین(ع) و کربلا، اگر چه بزرگی و سرنوشت ساز بودن واقعه کربلا بسیار بدیهی و روشن است اما امید که یادآوری و تذکار نکاتی چند در تبیین آن واقعه بزرگ هستی، ثوابی در نامه عمل حقیر نوشته آرد و قلمی و قدمی هر چند کوچک در راه پاسداشت راه و روش و سیره حسین بن علی(ع) محسوب شود.
زمینه سازهای عاشورا
آنچه در کربلا روی داد یک «اتفاق» و «حادثه‌ای اتفاقی» نبود، دعوت کردن و نوشتن چند هزار نامه برای هجرت امام حسین(ع) آن فرزند رسول خدا از مدینه و از کنار قبر مطهر جدش به «کوفه» و بعد راه بستن بر حجت حق و محاصره او و اهل بیت و خانواده و یاران اندکش توسط لشکری حدوداً ۳ هزار نفره و خلاصه انجام آن همه جنایت و رقم زدن آن فجایع تاریخی در به شهادت رساندن فرزند رسول خدا و تک تک یاران و اصحابش و حتی نوجوانانی ۱۰ و ۱۳ ساله عبدا… بن حسن و حضرت قاسم و طفل ۶ ماهه حسین بن علی از واقعیت‌ها و مسائل تلخ و انحراف‌هایی جدی حکایت دارد که همچنان باید درباره آن‌ها گفت و نوشت اما گفتن و نوشتنی از سر مطالعه دقیق اسناد معتبر تاریخی و بررسی احادیث و روایات موثق. اما آنچه مسلم است و می‌توان در این مقال به اشاره بدان پرداخت این که عمل نکردن به آنچه در غدیرخم خداوند وحی فرمود و پیامبر(ص) ابلاغ کرد، فاصله گرفتن از ولایت و تبدیل امامت و ولایت به خلافت و پس آن گاه تبدیل خلافت به سلطنت توسط معاویه، دنیاگرایی برخی خواص، حمایت نکردن اکثریت خصوصاً بسیاری از خواص از حق، پر شدن شکم‌های عده‌ای از حرام، ترس از کنار گذاشته شدن از منصب و مقام، مصلحت اندیشی‌ها و عافیت طلبی ها، بی‌تفاوتی‌ها و کنار گود نشستن ها، ترس از دست دادن جان و مال و مکنت و فرزندان، چشم بستن بر حقایق، تعطیل شدن امر به معروف و نهی از منکر، تن دادن به حکومت و سلطنت جائر و تهی شدن از حقایق، معارف، اصول و مغز و اهداف اساسی اسلام ناب محمدی، خلاصه کردن دین و آیین محمدی به پوسته و ظواهر و خلاصه کردن وظایف دینی خود به خواندن نماز (و نه اقامه نماز)، خواندن قرآن (نه تدبر و عمل به قرآن)، روزه و انجام مناسک حج و… بدون روح بندگی و عبودیت و اطاعت واقعی از اوامر خالق مهم‌ترین عوامل زمینه ساز به وقوع پیوستن آن فاجعه عظما در عاشورا و کربلا شد. و البته تن ندادن و نپذیرفتن دعوت ولایت و امامت به بهانه‌های گوناگون حتی توسط بسیاری از بنی هاشم عامل مهم دیگری در رقم خوردن عاشورای ۶۱ هجری بود. توجه کنیم که بر اساس نوشته‌های معتبر تاریخی در میان همان یاران اندک امام المسلمین حضرت حسین بن علی(ع) تنها نام ۱۷ نفر از بنی هاشم ثبت شده است! بنابراین برای درخشش همواره حماسه حسینی و آن قیام بزرگ و سرنوشت ساز تاریخی تا ظهور منجی ضرورت دارد که بسیار بسیار بیشتر از پرداختن به چگونگی‌های به شهادت رسیدن فرزند رسول خدا و اهل بیت و یاران صدیق و باوفایش، به «چرایی ها»ی آن قیام و چرایی‌های آن رخداد و فاجعه عظما در کربلا پرداخته شود.
بیعت «حق» و «باطل» معنا ندارد
باید برای نسل امروز و فردا با مطالعه و دقت و از سر ارادت، گفت و نوشت که چرا و به چه دلیل امام حسین(ع) آن حجت الهی بعد از شهادت امام حسن مجتبی(ع)  و تا زنده بودن معاویه، سیره و صراط امام قبل از خود را پیروی کرد و با روی کار آمدن یزید و پایه گذاری و تبدیل خلافت به سلطنت و زیر پا گذاشته شدن آن عهدنامه، تکلیفی دیگر بر دوشش آمد که به عنوان امام زمان خود باید به آن عمل می‌کرد.
باید برای مردم مبتنی بر اسناد معتبر تاریخی و حدیثی گفت و نوشت که چون «باطل یزید» از «حسین حق» بیعت می‌خواست و بیعت حسین(ع) با یزید یعنی امضای «حق» پای «باطل» وتأیید باطل، در چنین شرایطی معلوم است که حسین(ع) می‌فرماید: مثل منی با مثل یزید بیعت نمی‌کند. چون حسین(ع) مظهر پاکی و صداقت و عبودیت و جلوه تام و تمام حق و امام و حجت برحق خداوند است اما یزید مظهر فسق و فجور و ظلم و جور و جلوه تمام باطل.
و مگر از هر انسان حق باور و حقیقت باور و آزاده ای، انتظاری جز حقیقت مداری و حق یاوری و کمک به بندگان خدا برای رهیدن از چنگان ظلم و جور دشمنان حق و حقیقت وجود دارد چه رسد به این که آن حق باور، حقیقت یاور، حجت حضرت داور باشد، حسین بن علی(ع)، نوه و نور چشم پیامبر خدا، فرزند علی مرتضی(ع) و فاطمه زهرا (س) و همچو امام حسن مجتبی(ع) به فرموده رسول خدا سید شباب اهل جنت باشد. پس بدیهی است که امام حسین(ع) به عنوان حجت حق و مظهر حقیقت تن به ذلت بیعت با یزید ندهد و ندای آسمانی و تاریخی هیهات مِن الذّله سر دهد و این میراث و یادگار آزادگی و انسانیت و ظلم ستیزی و حق باوری و حقیقت یاوری را برای همیشه در تاریخ جهان طنین انداز و جاودانه کند.
میراثی که یکی از ثمرات آن انقلاب اسلامی بزرگ مردم ایران و مهم تر و محسوس تر از آن پیروزی ملت انقلابی، مسلمان، حق باور، شجاع، آزاده و حسین یاور ایران زمین در جنگ تحمیلی هشت ساله بود که دنیا را شگفت زده کرد.
از عاشورا و کربلا عالمانه بگوییم، جلوی انحرافات و بدعت‌ها را بگیریم
باید بسیار گفت و نوشت که گر چه ریختن یک قطره اشک، البته با معرفت نسبت به امامت و حقانیت حسین بن علی می‌تواند حسینیان را و دوستداران و محبان واقعی اهل بیت پیامبر را با رعایت لوازم و ضروریات حق باوری و عمل مومنانه به احکام شریعت میهمان بهشت جاودانه الهی کند اما بسیار بیشتر و بیشتر باید اهل علم و تحقیق و پژوهش و اهل قلم، شعر و بیان و اهل منبر و خطابه و کلام با دقت و ظرافت و مستدل برای مردم بگویند و بنویسند و از این میلیون‌ها دل آماده نیوشیدن معارف ناب اسلام محمدی خصوصاً در ایام محرم و صفر برای تبیین و تحلیل قیام حسینی استفاده کنند. چرایی‌های واقعه کربلا را، «درس ها»ی بزرگ عاشورا و کربلا را، «عبرت ها»ی فراموش نشدنی آن حماسه عظیم و واقعه را، حماسه ها، شجاعت ها، جوانمردی ها، فتوت ها، جان نثاری ها، عبودیت‌های خالصانه حسین بن علی و یارانش را، ولایت پذیری حضرت عباس و دیگر یاران حسین(ع) را، نماز اول وقت و جماعت تاسوعا و عاشورای حسینیان را، نماز شب‌های زینب کبری را، «پیامبری»ها، روشنگری‌ها و خطبه‌های حق باورانه، عالمانه، عارفانه، ظلم ستیزانه و باطل برانداز حضرت سیدالساجدین و زینب پس از واقعه عاشورا را تبیین کنند و البته مراجع و علما و اهل دل و بیان و علم و قلم، ناصحانه و موثر باید جلوی تحریف، غلوّ، پرگویی و زیاده گویی، ناپخته و غلط گویی، نادانسته خوانی، بدعت‌ها و… را در برخی نوحه خوانی‌ها و مراسم عزاداری بگیرند تا این گونه مداحی‌ها و گفته‌ها مایه سوء استفاده بدخواهان اسلام و مسلمین نشود و به امید خدا تمامی جلسات روضه و عزاداری و وضع و خطابه حضرت سیدالشهداء در جای جای ایران و در بین همه محبان و دوستداران آقا در سراسر جهان به جلسات اشک عارفانه و معرفت افزا و به دوره‌های آشنایی و انس با قرآن، به مجالس آشنایی بیشتر با اصول و معارف اسلام ناب محمدی و شناخت و معرفت بیشتر به رسول خدا و اهل بیت و عترت طاهرینش، به عبودیت و بندگی خالصانه پروردگار، به بصیرت در دین، به زمان شناسی و وظیفه و تکلیف شناسی به حق شناسی و حق یاوری، به ظلم و ظالم شناسی و مقابله و مبارزه با ظلم و جور و فساد و ظالم، به دستگیری و یاوری مظلومان عالم و به آمادگی همیشگی برای نصرت اسلام ناب محمدی و انتظار واقعی و پویا و عمل به الزامات ظهور «آقا» مهدی فاطمه تبدیل شود. و در همین مسیر نورانی اسلام و مسلمین با تمسک واقعی به قیام حسین پس از گذشت از این «پیچ تاریخی» در زمان حضرت بیش از پیش به دنیا ثابت کنند که خون حقیقت که همان خون حسین(ع)  و خون خداست هیچ گاه از جوشش باز نمی‌ایستد و در «جان تاریخ جاری» خواهد ماند و هر چند «خورشید حق در کربلا به خون نشست اما این خورشید هیچ گاه از تلألؤ و تابش و درخشندگی و چراغ راه بودن برای حق طلبان، حق باوران، حق یاوران و آزادگان و عزت مداران جهان بازنخواهد ماند.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

پنج × یک =

دکمه بازگشت به بالا
بستن