به گزارش صبح مشهد به نقل از خبرگزاری فرهنگ رضوی، حمزه ولی پور نویسنده و شاعر است و فیلمنامه هم نوشته. اصالت کرمانشاهی دارد اما فعلاً ساکن پایتخت است. امسال رمان «جایی نزدیک بهشت» او در جشنواره انتخاب کتاب سال رضوی در بخش داستان برگزیده شد و این بهانه گفتگوی ما با این داستاننویس جوان و بااستعداد کشورمان بود.
* آقای ولی پور، کتابی که منتشر کردهاید و در جشنواره کتاب سال رضوی برگزیده شد چه عنوانی دارد؟
** «جایی نزدیک بهشت» که سروش چاپ کرده.
* در قالب رمان است؟
** بله. رمانی درباره امام رضا علیهالسلام.
*مضمون کتاب…
داستان سربازی به نام مصیّب را روایت میکند که در شهر مشهد دوران سربازی خود را میگذراند او در آخرین مأموریتش، مأمور میشود تا یک پسربچه سندروم داون (منگولیسم) را که گمشده، به خانوادهاش تحویل دهد. این پسر کوچک درراه به مصیّب میگوید که گم نشده و میخواسته به زیارت امام رضا (ع) برود اما مصیّب بیتوجه به حرفهای پسر در جستجوی خانواده او به راه خود ادامه میدهد که ناگهان… کتاب روایت اتفاقاتی است که برای این سرباز میافتد تا زمانی که بچه را دوباره پیدا میکند…
* این رمان چند صفحه است؟
** حدوداً ۸۰ صفحه.
* پس خیلی رمان بلندی نیست. حدود هشتاد صفحه است…
** نه! بلند نیست.
*چاپ اول است دیگر؟
** بله!. این کار پارسال، جشنواره قرآن رتبه اول را کسب کرد. دو سال قبل هم در جشنواره داستاننویسی رضوی در سمنان رتبه اول را کسب کرد. فیلمنامه آن را هم نوشتم که در جشنواره فیلم رضوی حائز رتبه اول شد.
*جشنواره فیلم رضوی در یزد؟
** بله
* ایده این رمان را از کجا گرفتید؟
** در اصل به خاطر ارادتی که به امام رضا داشتم، این رمان را نوشتم. در دوران دانشجوییام به مشهد سفر کردم و خاطرات خوبی از این شهر داشتم که علاقهمند بودم در قالب یک کتاب ثبت کنم.
*در مشهد دانشجو بودید؟
** نه در دانشگاه کرمانشاه اقتصاد میخواندم. فوق لیسانسم را هم موسسه پلیتکنیک امیرکبیر خواندهام.
*برای اردو مشهد آمده بودید؟
**بله من آن موقع کرمانشاه درس میخواندم و، اوایل دوره لیسانسم بود که برای یک اردوی دانشجویی آمدیم مشهد. من درراه قوچان، یک بچه عقبافتاده ذهنی را دیدم که با خانوادهاش از کرمانشاه آمده بودند زیارت امام رضا. در حرم آنها را دیدم. سال ۸۳ بود و بعد ایده این ماجرا در ذهن من شکل گرفت کار را نوشتم دو سال هم در وزارت ارشاد ماند، چون زبان اثر طنز بود و آنجا گفته بودند طنز در این زمینه خیلی حساس است. خلاصه ۱۷ بار اصلاحیه خورد و بعد چاپ شد.
* از آن اصلاحیهها ناراضی نیستید؟
** نه. اصلاً. من برای حضرت نوشتم و اتفاقاً آن اصلاحات منشأ خیر شد. البته آن پروسه زمانی که کتاب را برای چاپ سپرده بودم طولانی شد. حدود سه سال طول کشید. من سال ۹۱ در جشنواره داستاننویسی رضوی در سمنان برگزیده شدم. بعدازآن کتابم برای چاپ سروش پذیرفته شد و سال ۹۴ چاپ شد.
* این تنها کار مذهبی شماست؟
** نه، دو کتاب دیگر هم دارم. یکی کتاب بهسادگی معجزه که انتشارات شهرستان ادب آن را چاپ کرده و یک مجموعه شعر هم دارم.
* بهسادگی معجزه در مورد چیست؟
**یک روایت مذهب در دنیای مدرن است.
*برای امام رضا این اولین کارتان بود؟
**بله این اولین کار است. یک داستان کوتاه دیگر هم با محوریت امام رضا برای کودکان دارم که آنهم دست ناشر است.
* «جایی نزدیک بهشت» برای کودکان و نوجوانان است یا بزرگسالان؟
** برای بزرگسالان. شخصیت کودک دارد ولی کار برای بزرگسالان است.
*شما کرمانشاهی هستید و شخصیت اصلی داستان یعنی کودک معلول هم کرمانشاهی است. کتاب تا چه اندازه رنگ و بوی آن اقلیم را دارد؟
** بله. شخصیت اصلی اهل کرمانشاه است منتهی روایت کلاً در مشهد میگذرد. کتاب پسزمینههای اقلیمی کرمانشاه را دارد. آدابورسوم مردمان آنجا مطرح میشود.
*در ایامی که داشتید این کار را مینوشتید، اینطور بود که برای اطلاعات بیشتر به کتابهای تاریخی مراجعه کنید یا حرم بیایید تا بتوانید ارتباط بهتری برقرار کنید؟
** بله. من اولاً در آن ایام خیلی فیلم دیدم که مثلاً در مورد منگولیسم بود و برگزیدهشده بودند. خودم فیلمسازی هم خواندهام. چندین بار حرم آمدم و نقشههای حرم را گرفتم. حتی معماری ساختمانها را دقیق درآوردم تا به لحاظ جغرافیایی مسلط باشم. میآمدم در حرم مینشستم تا بهتر بتوانم ارتباط برقرار کنم. بعد هم تمام داستانها و کتابهای مرتبط با حرم و امام رضا را مطالعه کردم. آن موقع یادم هست که جشنواره داستان رضوی در سمنان برگزار میشد که اسم جشنواره کبوتر حرم بود من تمام داستانهای کوتاه و رمانهای رسیده به آن جشنواره را دانلود کردم و خواندم.
*کارها چطور بود؟
** ضعیف بود. من را راضی نمیکرد چون بیشتر حولوحوش ظواهر حرم بود. از آن زمان یادم مانده که خانمی یک داستان کوتاه برای جشنواره سمنان نوشته بود که اتفاقاً برگزیده هم شده بود آن کار خیلی قوی بود و من خیلی خوشم آمد. آن داستان هنوز در خاطرم مانده و اینکه کار بسیار خوبی بود. ولی در کل بقیه کارها خام و پشت میز نویسی بود یعنی هیچ تحقیق میدانی صورت نگرفته بود فقط نوشتهشده بودند.
*شما گفتید برای رمانتان تحقیق میدانی داشتید و به حرم میآمدید؟
** بله. حرم میآمدم و خیلی کتاب خواندم و باید تشکر کنم از آستان قدس رضوی که خیلی به من کمک کردند، چون من روایتهای تازه از افرادی که زیارت میآمدند را میخواستم، روایتهای عام خیلی به درد من نمیخورد، مشهد آمدم و نیازم را مسئولان فرهنگی حرم گفتم آنها متنهایی را در اختیار من گذاشتند که روایت زائران خارجی بود که برای اولین بار به حرم مشرف شده بودند. روایت حال و هوا و چیزهایی که آنها دیده بودند.
*آن روایتها خام بود یا پرداختشده بود؟
**نه پرداختنشده بود فقط روایتها را نوشته بودند و ترجمه هم شده بود. آنها خیلی به درد من خورد که به خاطرش واقعاً تشکر میکنم.
*دوست دارید روایت این زائران خارجی را در قالب رمان بنویسید؟
** آنها متنهایی بود که این زائران بهعنوان یادگاری سفرشان نوشته بودند در یک دفترچه یادداشت. روایت خودشان را در قالب یک نامه نوشته بودند که خیلی به من کمک کرد. نکتههایی که برای ما که ایرانی هستیم شاید خیلی پیشپاافتاده باشد ولی برای آنها که از یک فرهنگ دیگر آمده بودند و گاهی نگاه جهانی داشتند جالب بوده.
*دوست دارید دوباره برای امام هشتم بنویسید و اگر بخواهید دوبارهکاری انجام دهید این بار سراغ چه موضوعاتی میروید؟
**ببینید کتاب باید با لذت خوانده شود. کارهای پژوهشی، کارهای خوبی هستند ولی فقط مخاطب دانشگاهی دارند. کتابهای اصولی و فقهی که بسیار پیشرفته هستند زیاد نوشته شدند ولی نگاه کنید تیراژ آنها ۵۰۰ تا بیشتر نیست آن تعداد هم برای مراکز پژوهشی، کتابخانههای رسمی و دانشگاهی یا منبع درسی، مناسب هستند ولی برای عموم مردم نه. الآن کتابهای مصور رغبت مطالعه را برای نوجوان و جوان بیشتر میکنند. زبان طنز برای نوجوانان و جوانان پذیراتر است. به نظرم قالبهای دستوری و خیلی جدی خیلی پذیرش ندارد. باید به مخاطب جدی فکر کنیم و دغدغه داشته باشیم.
*خلأ داستانها و رمانهای رضوی را در چه میبینید؟
**سطحی بودن آفت این کتابهاست. روایتهای بکر در این آثار دیده نمیشود.
* روایت بکر یعنی چه؟ یعنی تصویرسازی و روایت گری داستانی داشته باشند؟
**نه منظورم صرفاً تصویرسازی و روایتگری نیست. من وقتی در مورد منگولیسم و سندروم داون میخواستم کتاب بنویسم خیلی مطالعه و بررسی کردم.
*باوجوداینکه آن بچه معلول را در حرم دیده بودید..
**بله من او را در حرم همراه خانوادهاش دیدم که به چه سختی برای زیارت آمده بودند. تصویر او در ذهنم بود. سال ۸۳ آنها را دیده بودم و سال ۹۱ کتابم کامل شد.
*یعنی چند سال طول کشید نوشتنش؟
** نوشتنش خیلی طول نکشید. ولی کار تحقیقاتی کردم. فیلم دیدم و کتابهایی که در مورد بچههای سندورم داون بودند و تجربیات خانوادههایی که با بچههای سندروم داون سروکله زده بودند را بررسی کردم. چند بار با بچههای سندروم داون صحبت کردم. تحقیق میدانی خیلی مهم است و پشت میز نویسی کتاب را ماندگار نمیکند. منجر به خلق اثر ماندگار نمیشود.
* اگر بخواهید برای جشنواره کتاب سال رضوی پیشنهادی داشته باشید چه میگویید؟
** من جشنواره کتاب سال دانشجویی برگزیدهشده، کتاب را خریداری کردند صرف چاپ کتاب و جایزه دادن مهم نیست. نویسنده نباید رها شود باید به مخاطب شناسانده شود.
* یعنی کتابهای جشنواره به مخاطبانش شناسانده نمیشود؟
** اینجا حرم است. میلیونها آدم با عشق برای زیارت میآیند. میگویند سالانه حرم حدود ۱۵ میلیون زائر دارد.
*حدود ۲۵ میلیون البته…
در میان انبوه این زائران حداقل ۵ میلیون کودک هم هستند که کتابهایی با مضامین رضوی که برای کودکان و نوجوانان نوشتهشده باید به آنها معرفی شود. جایی باید در حرم باشد که نشستهای خوانش کتاب رضوی داشته باشند اصلاً کتاب به زائران هدیه بدهند. باید این کتابهای نوشتهشده جایی استفاده شود و دقیقاً مخاطب خاص این آثار در حرم وجود دارد. پدر و مادری که بچهشان را حرم آوردهاند برای این آمدهاند که بچه امام رضا را بشناسد پس این آمادگی ذهنی در زائر وجود دارد.
* امام رضا(ع) تنها امام میهمان این کشورند ولی وقتی به حوزه ادبیات ما نگاهی بیندازید، احساس میشود در مورد امام رضا (ع) کارهای قوی نوشتهنشده …
** نه نوشتهنشده. من نمیگویم، کار من خوب است کار من هم بسیار ضعیف است و اصلاً قابلمقایسه با جایگاه حضرت رضا(ع) در این کشور نیست. ولی من اطلاع دقیق دارم چون کارها را خواندهام بااطلاع دقیق میگویم: اصلاً کار خوب ندیدم. کارها سطحی است. من تمام آثار جشنواره داستان رضوی را خواندم. البته سال قبل در همین جشنواره، کتاب آقای سعید تشکری برگزیده شد که من آن را نخواندهام پس قضاوتی نمیکنم ولی شنیدهام کار خوبی است.
* فکر نمیکنید چون موضوع مذهبی هست به دلیل حساسیت این حوزه نویسندگان ما خیلی جرئت ورود ندارند؟
** جسور بودن و سراغ موضوعات بکر رفتن ایرادی ندارد. شما وقتی موضوع خوب داشته باشید، هر آدمی که تخصص داشته باشد، میتواند وارد این حوزه شود. میگویم افراد متخصص، یعنی کسانی که اصول داستاننویسی را بدانند. مشکل عدم داشتن این تخصصهاست.
*سؤال آخرم درباره جشنواره کتاب سال رضوی است این جشنواره را چطور دیدید؟ آیا میتواند در حوزه تولید کتاب با مضامین رضوی جریان ساز باشد؟
** من جشنواره داستان رضوی که در سمنان برگزار میشود، شرکت کردم و برگزیده شدم که الآن سه سال میگذرد، برخوردشان، پذیراییشان خیلی خوب بود. سالی نیست که کتاب آثار را نفرستند. من جشنواره زیاد شرکت کردهام. ولی رهاشدهام. ولی دبیرخانه جشنواره سمنان مدام با من تماس میگیرند. فراخوانها را اطلاع میدهند. کتاب و بسته فرهنگی میفرستند باوجوداینکه چند سال از برگزیده شدنم میگذرد. پشتیبانی خیلی خوبی میکنند و این برای من خیلی ارزشمند است که برای نویسنده ارزش قائل هستند و به یاد او هستند. جشنواره کتاب رضوی در مشهد هم اینطور است بارها شاید حدود بیست دفعه با من تماس گرفتند. پیگیری کردهاند. خیلی رفتار احترامآمیزی داشتند. این چیزها خیلی در ذهن آدم میماند و ازاینجهت این جشنواره خیلی در ذهن من خاص است درست مثل خود حضرت رضا (ع) که خیلی خاص هستند و همه ما ایرانیها ارتباط قلبی و عاطفی عجیبی با ایشان داریم.