نویسنده: سعید شعرباف
تبریزی (عضو هیأت علمی دانشگاه امام رضا(ع)): در حدیثی از حضرت صادق(ع)، اینچنین آمده که «هر کس میخواهد بداند نمازش قبول شده یا نه، ببیند آیا نمازش او را از فحشا و منکر باز داشته یا نه؟ به هر مقدار که باز داشته، همان مقدار از نمازش پذیرفته شده است». این گفتار و احادیث مشابه در سایر قلمروهای فردی و جمعی، نشان میدهد که یکی از شاخصهای اصلی برای مقبولیت دینی اعمال، میزان تحقق آثار عینی آن اقدام است. به نظر می رسد این قانون، همان قدر که برای نماز و روزه و جهاد و سایر اعمال عبادی صدق میکند، میتواند برای اقداماتی که ممکن است در اطلاق صفت دینی به آن نیز اختلاف وجود داشته باشد، مثل معماری یک بنا، طراحی یک پارک یا برنامهریزی راهبردی یک سازمان نیز صادق باشد.
با این نگاه، مثلاً یک پارک، مطلوبیت دینی دارد اگر طراحی آن منجر به افزایش حس عدالت (کاهش حس بیعدالتی)، افزایش رضایتمندی مخاطب (کاهش عوامل نارضایتی)، ایجاد حس زیبایی (کاهش نازیباییهای مختلف)، پررنگ شدن هویت اسلامی، انقلابی و بومی، بهبود امنیت و آرامش ذهنی و عینی (کاهش ناامنیهای مختلف متصور برای فرد و جامعه) و افزایش حداکثری ارتباطات اجتماعی شود. با این نگاه، دیگر پارک دینی، به پارکی با المانهای مذهبی، یا پارکی با موضوع مذهب و دین و یا احیاناً پارکی که در آن بیلبوردهایی هنرمندانه در باب گزارههای دینی وجود دارد، محدود نخواهد شد. در این صورت دین (انقلاب، زیارت، جهان اسلام و مفاهیمی از این قبیل)، موضوع طراحی پارک نخواهند بود، بلکه موضع و عینکی خواهند شد که بر مبنای آن، میتوان پارک کودک، پارک تفریحی گردشگری، پارک سلامت و یا هر موضوع دیگر را بررسی نمود.
مهمترین نتیجه این نگاه، این است که نگاه ما به طراحیهای تخصصی، بیشتر معطوف به فرصتها خواهد بود تا تهدیدات. به عنوان مثال در همین مصداق طراحی پارک، آن هم پارکی با هدف تفریحی و گردشگری، نگاه فرصتمحور شما را با انبوهی از تجربیات داخلی و خارجی از باغهای ایرانی تا تجربیات چین و مالزی و سایر کشورهای اسلامی در طراحی پارک با رویکردهای تمدنی و هویتی، روبرو خواهد کرد که در نگاه معمول اصلا بدان توجهی نداشتید.
این نگاه فرصتمحور، باغ تمدن اسلامی را در در مالزی تأسیس میکند تا آثار برجسته مسلمانان در ایجاد تمدن و نهضت اسلامی در زمینههای مختلف ریاضی و معماری و مهندسی نشان دهد با اینکه مالزی نه بقعهای دارد، نه امام معصومی، نه اهمیت مذهبی و تاریخی شهری مثل مشهد را داراست. این نگاه فرصتمحور، در چین، پارک اسلامی(!) هویی را با صرف میلیاردها دلار برنامهریزی میکند تا زمینهای برای گسترش روابط این کشور با کشورهای اسلامی باشد، پارکی با گنبد و مناره های متعدد که بازدیدکنندگان به هنگام ورود باید کفشهای خود را درآورند و … در کشوری که حتی مسیحی هم نیست و تنها به اقتضای همان نگاه توریستی و نگاه مدرن تلاش کرده است شاخصهای فرهنگی ـ هویتی را به صورت حداکثری در طراحی ها لحاظ نماید.
حالا ما هستیم و شهری که قلب معنوی جهان اسلام است و در سال بیست میلیون زائر داخلی و سه میلیون زائر خارجی دارد و مدعی است میخواهد در شأن امامی که در آن مدفون است به موضوعات شهری و طراحیها نگاه کند. ما هستیم و محدودهای با عرض و طول پارک صدهکتاری طرق (پارکی در ورودی شهر مشهد) که بناست احیا شود و تا سالها، پیشانی پایتخت معنوی جهان اسلام باشد. چه خواهیم کرد؟ باز هم حکایت تلخ مگامالهای متعدد شهری و روندهای ضد توسعهای برخی از مدیران سابق تکرار خواهد شد یا این بار کمی عمیق تر به این فرصت خواهیم نگریست؟