محمد صادق کوشکی |
مقوله استکبار ستیزی جزو محورهای اساسی تفکر دین اسلام واز اصلی ترین ارکان انقلاب اسلامی به شمار می رود به گونه ای که مبارزه با ظلم و استکبار نشانه ای از تعهد به دینی است که پیامبر اسلام (ص) و ائمه اطهار(ع) برای تحقق و به ثمر نشاندن آن دههها آلام و مصائب بیشماری را به جان خریدند لذا بی شک مسلمان استکبار ستیز دینداری است که به آموزه های دینی و اسلامی خود وفادار مانده است .
آموزه های دینی به ما آموخته اند اگر مسلمانی استکبار را طرد نکند و برای مبارزه با استکبار هر چه در توان دارد به میدان نیاورد مسلما توحید واقعی را نیاموخته و اصلا دیندار به شمار نمی رود چرا که اصل توحید
لا اله الا الله است یعنی نفی همه قدرتهایی که غیر از خداوند، خود را قدرت به شمار می آورند بنابراین مسلمان توحید مدار دینداری است که غیر از خداوند یکتا از هیچ قدرت ظالمی تبعیت و پیروی نمی کند و هیچ چیزی را غیر از خداوند به عنوان قدرت مطلق قبول نکرده و برتری هیچ قدرتی را به جز خداوند قبول ندارد .
مسلمان واقعی در برابر هیچ قدرتی به جز خداوند تسلیم نمی شود چنین نگرشی بیانگر آن است که استکبار ستیزی جزو ارکان باورهای اعتقادی و دینی اسلام است در غیر این صورت فهم ما از توحید ناقص و نادرست خواهد بود .
بی شک انقلاب اسلامی ایران به دلیل همین موضوع به وقوع پیوست تا استکبار ستیزی و مبارزه با طاغوت در سطح جامعه که خواست اکثریت آحاد ایرانی بود را محقق کند بنابراین با گذشت بیش از ۳۷ سال از پیروزی انقلاب اسلامی اگر احساس شود که مبارزه با استکباری که استقلال جامعه اسلامی را نشانه رفته تضعیف شده و یا نشانه های کمرنگی از آن در رفتارهای مسؤولان مشاهده می شود میتوان گفت نیت دینی، درک و بهره کسانی که استکبار ستیزی را باور ندارند از دین اسلام ناقص است از این رو طبیعتا بدون دغدغه استکبار ستیزی انقلاب اسلامی معنای خود رااز دست می دهد و فقط به یک اسم، فرم و رو بنا تبدیل می شود که از محتوای اساسی خود تهی شده است به همین خاطر تاکیدات فراوانی که پیامبر اسلام (ص)،معصومین (علیهم السلام) و به دنبال آنها رهبران دین بنیادی که از تاریخ تشیع تا کنون به این مسأله داشته اند و آن را به عنوان پایه و اساس حکومت خود قرار داده اند نشان می دهد که استکبار ستیزی از اصولی است که خداوند آن را بر جامعه اسلامی مقرر داشته و این مسأله تاکنون به دلیل تلاشهای امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری تداوم داشته است چرا که استکبار ستیزی جزو لاینفک دیانت ماست و اگر استکبار ستیزی را از اسلام ناب بگیریم عملا چیزی از اسلام ناب باقی نمیماند به همان دلایلی که خداوند را به عنوان آفریدگار بی همتا و قدرت مطلق پرستش می کنیم اگر کسی یا حکومتی غیر از خداوند ادعای طاغوتی داشته باشد و غیر از خداوند ادعای برتری داشته باشد از سوی اسلام به عنوان یک طاغوت و مستکبر معرفی می شود .
به نظر می رسد بعد از گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی برخی درصدد هستند تا درک نادرست خود از استکبارستیزی را به کل جامعه تعمیم دهند بی شک این افراد درک درستی از اسلام و اصل مبارزه با استکبار وتوحید ندارند و یا اصولا قائل به سیاست دینی نبوده و یا اینکه جرات و اراده ای برای تحقق این گزاره دینی ندارند و تلاش
میکنند به بهانه هایی چون تعامل و ارتباط با جامعه جهانی و …یکی از اساسی ترین ارکان دینی و رکن اعتقادی جامعه اسلامی را تعدیل کرده و یا نادیده بگیرند.
یکی از مهمترین آفت های عدم استکبار ستیزی آن است که دیگر به دینمان باورمند نباشیم جامعه ای که دیندار نباشد به راحتی مورد تهدید و نفوذ غیر قرار می گیرد بنابراین استقلال و حاکمیت کشور زیر سؤال می رود. مسلماً در این صورت باید منتظر عواقب بیشماری از جمله تهدید استقلال و تحقیر هویت ملی و دینیمان باشیم.
بی شک اگر جمهوری اسلامی ایران به مقوله استکبار ستیزی بی اعتنایی کند در کمتر زمانی به یکی از کشورهای سرسپرده و بی هویتی تبدیل می شود که در جامعه جهانی به عنوان کشور دست چندمی شناخته شده و دیگر در جامعه جهانی هویت و استقلالی نخواهد داشت. تداوم مسیر انقلاب اسلامی و حفظ استقلال نظام و آسایش ملت در حفظ اقتدار و عزت دینی است که یکی از مهمترین و اصولی ترین توصیه های آن
استکبارستیزی است.
استکبار ستیزی که به عنوان یکی از اصلی ترین گزاره های دینی به ما معرفی شده ضامن زنده ماندن انقلاب و اسلام است در غیر این صورت باید شاهد مرگ حتمی استقلال و باورهایمان باشیم.
به همین دلیل است که رهبر انقلاب در موضع گیری های خود به شدت بر این نکات تاکید دارند و قاطعانه در برابر زورگویان می ایستند و به ملت قوت قلب می دهند که یک مسلمان واقعی نباید از قدرتی به جز خدا هراسی داشته باشد چرا که این تنها خداوند است که با معرفی الگوی درست زندگی در عرصه های گوناگون سیاسی، اقتصادی و … به بندگان خود قدرت و سعادت دنیا و آخرت را هدیه می کند.