دو جنایت مشابه در فاصلهای کم رخ میدهد که نخستین آن پس از گزارش ایسنا به سرعت بازتاب جهانی مییابد مربوط به مرد معتاد مشهدی بود که همسر و دو فرزندش را ۲۱ روز حبس و شکنجه کرد و دیگری مربوط به جنایتکاری هست که هشت عضو یک خانواده از جمله یک کودک پنج روزه و یک کودک شش ماهه را در ایالت اوهایوی آمریکا با گلوله کشت اما کمتر سوژه رسانهها شد!
به گزارش پایگاه خبری صبح مشهد مشهدیها در جشن و سرور سالروز ولادت امیر مومنان علی (ع) و قدردانی از پدرانشان (جمعه سوم اردیبهشت) بودند، که انتشار خبر ایسنا، کامشان را بشدت تلخ کرد و قلبشان را فشرد. گزارشی از جنون و توحش پدر و همسری که عزیزان خود را به صورت فجیعی مورد شکنجه و اذیت قرار داده و ۲۱ روز آنان را بدون غذا حبس کرده بود.
این خبر توسط مرکز خبرگزاری ایسنای کشور نیز منتشر شد و ظرف چند ساعت به خبر اصلی بسیاری از خبرگزاریها و پایگاههای اطلاعرسانی فارسی زبان خارجی تبدیل شد که علاوه بر شوکبرانگیز بودن اصل این فاجعه هولناک، درج تصاویر متعدد و دلخراش از آثار ضرب و جرح بر بدن قربانیان و منزل آنان بود که شاید بشود مهمترین عامل این انعکاس سریع و بزرگنمایی شدید توسط رسانههای بیگانه دانست.
نگرشی اجمالی بر نحوه انعکاس سریع این خبر در رسانههای بیگانه و نیز شبکههای اجتماعی، ضمن تاکید بر اهمیت رسالت رسانهها در احقاق حقوق تمامی شهروندان و دفاع از مظلوم، موارد زیر را در مورد نحوه انعکاس این خبر تلخ، به ذهن متبادر میسازد.
۱) آیا ایام میلاد مولا علی(ع) و بزرگداشت «پدر»، زمان مناسبی برای انتشار این خبر بود؟
بر اساس گزارش خبرگزاری جهاد دانشگاهی، این حبس از دوم فروردین آغاز شده و ۲۱ روز طول کشیده است. احتمالا ۲۳ فروردین پلیس وارد عمل شده و مجرم دستگیر میشود.
حال باید پرسید که با توجه به گذشت حدود ۱۰ روز از دستگیری مجرم، چرا ایام گرامیداشت مقام و جایگاه پدر! برای انتشار این خبر انتخاب میشود؟ اگر رسانه به زمان انتشار چنین گزارشی بیعنایت بوده و در اوج شادی مردم، دست به انتشار این خبر دلخراش، زدهاند، باید در حرفهای بودن آنان تردید کرد و خدای نکرده اگر عمد و قصدی داشته، باید در خیرخواهی آن شک نمود.
۲) آیا نمیشد با آبروداری بیشتر به انعکاس این خبر پرداخت؟
اگر بنا بر گزارش ایسنا، پرونده با سه وکیل در حال رسیدگی قضایی است و بهزیستی استان خراسان رضوی، اورژانس اجتماعی و یک مرکز خیریه نگهداری از کودکان بیسرپرست هم وارد عمل شدهاند، انتشار تصاویر این خبر، علاوه بر متن، چه کمکی به حل موضوع میتوانست بکند؟ آنهم عکسهایی به شدت منزجر کننده مانند صندوق شکنجه و حتی برخی عکسهای به ظاهر بیربط و البته به شدت جهتدار و تاسفبرانگیز مانند تصویر قابی از سوره توحید که تصاویر دخترکان مظلوم شکنجه شده در گوشه آن نمایان است و جز آب به آسیاب دشمن ریختن در راستای وهن مذهب و توهین به مذهبیون، مشخص نیست که چه کمکی به اطلاعرسانی درباره حادثه، میکند!؟
۳) رابطه انتشار اخبار حوادث و وجهه ملی و بسط قساوت قلب !؟
سرعت انتشار این خبر و بزرگنمایی و برجسته سازی آن در حد تیتر یک و خبر اصلی برخی رسانههای خارجی مانند صدای آمریکا و دویچه وله و رادیو فردا و زمانه و …. در فاصله ای اندک رخ میدهد.
اما براستی چرا رسانههای غربی و معاند، از میان انبوه اخبار شهر مشهد، روی این خبر دست میگذارند و با اقدامی هماهنگ آن را در صدر اخبار خود قرار میدهند؟
نقش دروازهبانی رسانهای در رسانههای نظام اسلامی کجاست ؟! و آیا تدبیر در تمهید شیوههای کمهزینه با حفظ چهره هویت ملی و دینی در انعکاس چنین اخباری صورت پذیرفته و میپذیرد ؟! آیا نمیشود که با هزینه کمتری به اینگونه اخبار و انعکاس آنها بپردازیم؟ تا آب به آسیاب دشمن نریخته و با گل به خودی مصداق دوست نادان نباشیم و مادام که با نوشتار دغدغهمندانه و مبتنی بر مسئولیت اجتماعی، امکان اثرگذاری وجود دارد، از توصیفهای سیاه و بیجا در ثبت و بسط صحنههای سنگدلی که منجر به قساوت قلب میشود و تصویرهای منزجر کنندهای که ممکن است منجر به سواستفاده و سیاهنمایی و بهرهبرداری بیگانگان گردد، استفاده نکنیم!
انعکاس واقعیت یا بهانهای برای طرح دعواهای فمینیستی؟
از مدیران و دروازبانان خبر انتظار میرود، با رعایت اصول حرفهای و رسانهای، صرفا و تا حد ممکن به انعکاس واقعیات بپردازند و اغراق و غلو ننمایند. در گزارش مذکور ادعاهایی شده که نشانگر تعمیمهای بیپایه، اتهامزنی و سیاه نمایی احساسی است: « علاوه بر خلاء قانونی در خصوص حقوق زنان، متاسفانه زنان ایرانی همیشه به دلیل دلسوزیهای خود که گاه نابهجا است، موجب میشوند این خشونتها روز به روز بیشتر و خطرناکتر شوند،… »
یا در این گزارش ادعا شده: « باید قوانینی باشد تا هرکسی، حتی همسر، حق خشونت بر زنش را به خود ندهد، در صورتی که در حال حاضر اینگونه نیست و بسیار مردان، پدران، همسران و برادرانی هستند که حق خشونت بر جنس مونث را به خود میدهند… »
در انتهای این گزارش گفته شده: ” امید روزی برسد که هیچ زنی به خاطر جنسیتش مجبور نباشد که دیگر رنگ آرامش را به فراموشی بسپارد…” .
با توجه به مراحل مقدماتی دادرسی و روشن نبودن ابعاد مختلف پرونده، آیا سزاست که عجولانه و مغرضانه، این خشونت غیرانسانی را به حساب جنسیت! بگذاریم؟ دست مایه قرار دادن یک حادثه، برای دمیدن در دعواهای تصنعی، وارداتی، روشنفکرمآبانه و بهاصطلاح فمینیستی، و دمیدن در آتش فتنههای اجتماعی، آیا رواست؟! به خصوص در رسانهای که در دل جهاد دانشگاهی مولود انقلاب اسلامی عهدهدار رسالت آیینهگی نظام اسلامی است.
جالب اینکه در قسمتی از این گزارش تلخ تلویحا آمده که این موضوع ربطی به جنسیت ندارد، و این فرد بیرحم پدرش را هم مورد ضرب و شتم قرار داده و خواهر متهم گفته است: «اگر برادرم بفهمد اعظم اینجاست و ما از او نگهداری میکنیم، حتما هم من و هم فرزندانم را میکُشد، او رحم ندارد، تنها کسی است در خانواده که موجب سرافکندگی ما شده است، آنقدر مادرم را کتک زد، که او را هم کشت؛ پدرم را هم میزند و همه را تهدید به قتل میکند».
مواجهه یک بام و دو هوایی رسانههای غربی
رسانههای غربی در انعکاس حوادثی مانند ماجرای تلخ اخیر مشهد در جوامع خودشان، تلاش میکنند قاتل یا متجاوز را با واژگانی مانند بیمار روانی معرفی کنند، اما نوبت به جوامع مسلمان که میرسد با تغییر ادبیات، سخن از نقض حقوق زن و حقوق بشر، نظام مردسالار و نقصان قوانین شرعی و … به میان میآید.
وقتی به نام دوستی، دشمنیها میشود و دشمنشاد میشویم !
چرا مصالح، حرمت و کرامت یک انسان باید با قصهپردازیهایی به سبک نشریات زرد، به بازی گرفته شود؟ اخلاق حرفهای در رسانه کجاست؟ چه تصوری از کرامت انسان داریم؟ آیا هر ادعایی، به ویژه در مورد اشخاص حقوقی، در رسانه قابل طرح است؟ از مسولین جهاد دانشگاهی باید پرسید که سیاستگزاری و برنامهریزی خبری برای جلوگیری از گافهای رسانهای توسط غیرحرفهایها به چه میزان انجام میپذیرد ؟! آیا با انعکاس پررنگ یک فاجعه شیطانی میتوان آرامش روحی و روانی جامعه را به راحتی مخدوش و احساسات پاک مردم را جریحه دار کرد؟ اخلاق و ادب در بیان جملات ولو به نقل از دیگری تا چه میزان با اهمیت است ؟! (چون متاسفانه این جمله منتشر شده است تابناک با پوزش از خوانندگان آن را بازنشر میدهد) آیا صحیح است که چنین ادعایی به نقل از خواهر متهم منتشر شود: “شوهر اعظم بینی او را شکسته و حتی … او را با چاقو پاره کرده است…” جای چنین شهادتهایی لابلای پرونده متهم است یا فضای عمومی و رسانه!؟ آیا نیازی به ذکر چنین جزئیاتی هست؟ جایگاه اخلاق حرفهای در این نحوه اطلاعرسانی کجاست!؟ و نه عجب اگر چنین سوژهپردازی وقیحانهای خوراک شبکه های ماهوارهای معاند و سایتهای معلوم الحال شود و تا مدتها مستمسک تخریب چهره جامعه اسلامی و مدینه رضوی گردد.
همان روز در آمریکا دو کودک پنج روزه و شش ماهه کشته شدند
بنا بر گزارش دویچه وله، روز جمعه (۳ اردیبهشت) “پلیس آمریکا اعلام کرد هشت عضو یک خانواده در ایالت اوهایو از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شدند”.
به گزارش پرس تی وی: در این تیراندازی هشت عضو یک خانواده از جمله یک کودک پنج روزه و یک کودک شش ماهه کشته شدند.
مانند سایر حوادث، رسانههای غربی از این واقعه هم جز تصویر قاتل و نمای بیرونی محل وقوع جرم و تحرکات پلیس، عکس دیگری منتشر نکردند! درحالیکه اگر خبرنگاران وطنی حادثه مشهد بودند احتمالا از درج ریز جزئیات و لباسهای زیر قربانیان قتل فجیع دو دختر نوزاد و سایر اعضای آن خانواده نگونبخت هم نمیگذشتند و همه چیز را روی میز کالبدشکافی و پردازش تراژیک میگذاشتند.
دویچه وله که خبر حادثه تلخ مشهد را روز جمعه در اخبار برگزیده/برتر خود قرار میدهد، حادثه آمریکا را با یک روز تاخیر (۲۳ آوریل) منعکس میسازد.
استمداد از اساتید رسانه
امید که اساتید و پیشکسوتان علوم ارتباطات و روزنامهنگاری و مدرسان عکس خبری ، مسولان محترم در وزارتخانههای فرهنگ و ارشاد اسلامی و امور خارجه به تبادل نظر نشسته و به این پرسشها پاسخ دهند که بر مبنای اخلاق حرفهای چگونه باید اخبار آسیبهای اجتماعی و حوادث را منتشر کرد؟ آیا رسانه مجاز است تصاویر دلخراش قربانیان را به هر نحوی منتشر کند!؟ آیا لازم بود برای این خبر، گزارش تصویری با ۱۵ قطعه عکس فجیع مرتبط و غیرمرتبط، منتشر شود؟ نحوه پوشش حرفهای اخبار حوادث، به ویژه جرایمی مانند قتل، ضرب و جرح و …، چیست؟ رسانههای غربی اینگونه حوادث را در کشورهای خودشان چگونه پوشش میدهند؟ انتشار تصاویر اینگونه حوادث تابع چه سیاست و خط مشی و شیوهای است؟
نمایندگان محترم مردم در مجلس و نیز مسئولان استانی و شهری در خطه خورشید بهتر است از هم اکنون و پیش از انعکاس اخباری دیگر از این دست، زیر پوست شهر را دریافته و نیز منشور اخلاق رسانهای و حرفهای را مبتنی بر هویت فرهنگی و گفتمان انقلاب اسلامی تعریف نمایند تا که شاید از این پس شاهد گل به خودی و گافهایی از این دست نباشیم….