دانش و فناوریزندگی

دبستانم آرزوست… ضرورت تعریف نگاهی ویژه بر شیوه تربیتی دانش آموزان

کد خبر : 16046

نویسنده : حسین دشتبان، کارشناس مسائل فرهنگی واجتماعی
دبستانم آرزوست …
باید نگاهی ویژه بر شیوه تربیتی دانش آموزان ابتدایی داشته باشیم. این به مثابه یک سرمایه گذاری سودمند است.
هنوز به خاطر دارم جمله اول کتاب‌های دوران ابتدایی را که نوشته شده بود«امید من به شما دبستانی‌هاست»؛ وقتی آن را با خود زمزمه می کردم به خود می‌بالیدم که مایه امید رهبرم هستم. حالا بزرگ شده‌ام و امیدوارم آن تفکر عمیق رحمانی را ساخته‌ باشم.
جمله ای در ذهنم نقش بسته و آن هم معتقدم تمام ایده آل ها (دانشگاه – شغل و مهارت – زندگی اجتماعی و خانوادگی و…)مسیر همه ی این مهم از دبستان می گذرد. شاید در نگاه اول بگویید خانواده و محیط پس کجای این پازل هستند ولی قطعه طلایی این پازل فقط و فقط دبستان هست و بس…!
بدور از سیاه نمایی و پشتیبانی و حمایت از کارهای صورت پذیرفته در حوزه تعلیم و تربیت علی الخصوص در دوران طلایی دبستان می خواهم نوشتارم را با چند سوال ادامه بدهم.
چرا “درون داد” های فرهنگی و تربیتی که علی الظاهر با سرمایه گذاری های هنگفت مادی و معنوی مراکز و نهاد های تبلیغی و فرهنگی متعدد انجام می گیرد با “برون داد”ها ، نه تنها تناسبی ندارد بلکه در برخی از اوقات نتیجه ی وارونه و متضاد بخود می گیرد؟
چرا بین آنچه در برنامه ها و اهداف از پیش تعیین شده تربیتی و تبلیغی «قصد» می شود با آنچه در سطح رفتار و نگرش «کسب» می شود هبستگی مستقیم وجو ندارد ندارد و گاهی این همبستگی ها معکوس و منفی است ؟
هر فردی با میراثی ژنتیک متولد می شود که از پدر و مادر به او انتقال یافته است.
ژن ها بنیاد الگوهای رفتاری و مدل‌های ذهنی و شخصیت فرد را می‌سازند.
خانواده بستری ایجاد می‌کند که در تعامل با ساختار ژنتی، شخصیت اولیه فرد را شکل می‌دهد. این تعامل، ارزش ها و نگرش‌ها و هنجارها و باورها و مدل های ذهنی و ساختار اخلاقی فرد را در خانواده پی‌ریزی می‌کنند.
در مدرسه آموخته ها و تجربه‌های مستقیم کودک و فضای فرهنگی حاکم بر مدرسه و الگوهای رفتاری معلم و مدیران و کارکنان مدرسه و همکلاسان با میراث ژنتیک و تأثیرات برگرفته از تربیت خانوادگی در تعاملی پیچیده قرار می‌گیرند و بر شکل‌گیری شخصیت فرد اثر می‌گذارند.
 آیا تربیت از جنس “هست“ هاست یا “باید“ها؟
 آیا تربیت از جنس “تأیید“ است یا “تغییر“؟
گفتمان تعلیم و تربیت در عصر جدید، موجب‌ دگرگونی‌ در سیمای‌ انسان‌ و رفتارها و نگرش‌های‌ او شده‌ است‌. با توجه‌ به‌ این‌ دگرگونی‌ها ما چه روشهایی را متناسب با این تحولات اتخاذ کرده ایم؟
آیا ما تصویری‌ واقع‌بینانه‌ از فرآیند شکل‌گیری‌ افکار و رفتار جامعه‌ بویژه‌ نسل‌ جوان‌ و نوجوان‌ و کودکان در عصر جدیدداریم ؟
افزون بر آن، تعلیم و تربیت نامرئی در زیر ساخت‌های روانی و در عمق لایه‌های ضمیر ناخودآگاه فردی و اجتماعی او آنچنان نفوذ کرده است که ارزش‌ها به ضد ارزش، و زشتی‌ها به لباس زیبایی، و شرارت و پستی، رنگ نیکی و تعالی بخود می‌گیرد.
روشهای جاری تربیتی به دلیل ناکارآمدی و بروز و ظهور انواع اطلاعات (مثبت و منفی )در حال زوال است .
منش های تربیتی به روش های صنعتی تبدیل یافته است و از آن بدتر روش نیز به فن تقلیل یافته است.
دوستان بزرگوار ، اعزه محترم ، مربیان و معلمان ارجمند یا بهتر بگویم دغدغه مندان حوزه تعلیم وتربیت ، واقعا با دنیای پیچیده ی جدید آن هم با روشهایی که دائما از سوی بیگانگان مورد هدف قرار گرفته ایم مباحث کنونی در نظام آموزشی و تربیتی ما کافیست؟؟؟

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

13 − هشت =

دکمه بازگشت به بالا
بستن