یادداشت روز

مشهد؛ عصاره خراسان بزرگ

کد خبر : 5892

نویسنده: علیرضا حیدری

تا ۲۰۱۷ فاصله چندانی نمانده است. در این ماه های منتهی به ۲۰۱۷ و بلکه کمی عقب تر از آن جلسات متعددی برای نحوه گذرازاین سال برگزارشده وطرح ها و برنامه های زیادی هم پیش بینی شده است. آنچه به نظر می رسد نباید در این طرح ها و برنامه ها مغفول واقع شود این است که مشهد را باید در یک کلیت دید. کلیتی مذهبی، تاریخی ، علمی و فرهنگی.

مشهد پیش و بیش از همه به وجود بارگاه نورانی حضرت رضا(ع) زیبنده است. شهری که قطعه ای از بهشت است و بسیاری از دلدادگان به خاندان پیامبر اکرم(ع)، آرزوی دیدن حرم امن و ملکوتی هشتمین سلاله رسول را دارند و از این روست که مهمترین مولفه معنویت این شهردرنگاه جهان اسلام معطوف به این موهبت الهی است که ایرنیان ازآن برخوردارند.

اما درسایه این عظمت چشمگیر، مشهد ظرفیت های فراوان دیگری هم دارد که قطعا در نگاه برنامه ریزان دیده شده است. مشهد امروز تنها شهربزرگی است که میراث داری آن خراسان بزرگی را بردوش می کشد. خراسانی که تاریخ شگفت آن بر کسی پوشیده نیست. از آن خراسان بزرگ امروزنه آن نیشابور با آن عظمت باقی است نه توس و نه مرو نه هرات و نه بلخ و نه بخارا و سمرقند. اگرازپیله خط و مرزهای جغرافیای بیرون آییم و دوباره به این نقشه وسیع فرهنگی و تاریخی نگاه کنیم، درآن ،شهری بزرگتر، پرجمعیت تر و نام آورتراز مشهد نمی یابیم که چشم نوازی کند.ازاین روانتظاراین است دراین شهر، عظمت گذشته توس و نیشابورو بخارا و هرات و مروهم دیده شود. در این شهرهم باید طنین غزل های رودکی وار شنیده شود، هم شکوه حماسه فردوسی، هم جلوه های مکتب نگارگری هرات را ببینیم وهم معماری بخارا و سمرقند را ، هم فرهنگ سترگ نیشابوریان در نظرآید وهم آثار دانشمندان توس بزرگ. امروز در مشهد باید قطعه قطعه ای از آن فرهنگ دیروز پیش چشم ما و زایران و مسافران باشد. در همسایگی ما شهر«توس»ی است که روزگاری فردوسی ازآن سر برآورد. خواجه نصیرداشت و شیخ توسی و…گزاف نیست اگر بخواهیم ازاین بزرگان جای نام هایی در این مشهد داشته باشیم. درمشهد ازخواجه نصیر الدین توسی که از او به عنوان سقراط خراسان یادمی کنند؛ هیچ نام و نشانه ای نداریم. نه خیابانی به نام اوست نه میدانی و نه مجسمه ای از او در این شهر می توان یافت .

خواجه نظام الملک توسی، یکی از سیاستمدارن عصر خود و همشهری ماست که کتاب    « سیاست نامه » اش حتی برای همشهریان او ناآشناست چه برسد به جهان. سال ۲۰۱۷ است که می تواند این خواجه بزرگ را به جهان بشناساند.

کلان تر اگر نگاه کنیم، مگرنه اینکه بلخ روزگاری ازشهرهای مهم خراسان بوده است و مولانا زاده این شهربوده است؟ و مگرنه اینکه رهبری معظم انقلاب به عظمت ازاین شاعر عارف یاد می کنند و می فرمایند:« یک بخش مهمی  از شعر آیینی ما می تواند متوجه مسائل عرفانی و معنوی بشود. و این هم یک دریای عظیمی است. شعر مولوی را شما ببینید. اگر فرض کنید کسی به دیوان شمس به خاطرزبان مخصوص وحالت مخصوصش دسترسی نداشته باشد که خیلی از ماها دسترسی نداریم و اگر آن را کسی یک قدری دوردست بداند، مثنوی، مثنوی؛ که خودش می گوید: وهو اصول اصول اصول الدین. واقعاً اعتقاد من هم همین است. (دیدار با شاعران در ماه رمضان۲۵/۰۶/۱۳۸۷)

آیا امروز در مشهد نشانی از مولانا دیده می شود؟ چرا خیابان و میدانی بزرگ را به نام او نمی کنند و چرا تندیسی از او درشهر مشهد نداریم؟ البته فردوسی تا حدودی به رغم تمام نامهربانی هایی که در حق او می رود، کمی خوش اقبال تر بوده است و تمجید های فراوان مقام معظم رهبری ازعظمت فردوسی نیز در بزرگداشت او تاثیر شایانی داشته است.

و برهمین قیاس می توان بزرگان زیادی را نام برد که با واسطه و بی واسطه و به دلایل تاریخی و به دلایل همزمانی، متعلق به این شهرند اما دیده نشده اند. این اتفاق در حوزه های دیگر تمدنی مثل معماری،هنر، دانش ،فرهنگ  و علوم اسلامی هم افتاده است که فهرست کردن آنها خود مجالی فراخ می طلبد. ما نیازمند یک باغ مشاهیردرمشهد هستیم تا با اختصاص بخشی از آن به هریک از مفاخر خراسان بزرگ ومظاهرتمدنی این سرزمین تاریخی، گنجینه ای از آن عظمت را نشان جهانیان بدهیم و درواقع جلوه ای ماندگار و نمونه ای از تاریخ مان باشد به یادگار. در فرصت هایی دیگر مصداقی تر به این موضوع می پردازم.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

پنج − 3 =

دکمه بازگشت به بالا
بستن